🌸🌺🌹🍁🍂
📚
#داستان٧٢۴
#یک_داستان_یک_پند
✍در روستایی در ماه رمضان سیلی آمد و گندمزار پیرمرد کشاورزی را برد.
پیرمرد ناراحت شده و یک کوزه آب برداشت و با یک کلنگ به پشتبام مسجدِ روستا رفت.
آب را از کوزه خورد و با کلنگ بخشی از سقف مسجد را ویران کرد و
گفت:
«خدایا!
برای تو روزه بودم،
روزهات را خوردم و خانۀ تو را خراب کردم تا تو خانۀ مرا دیگر خراب نکنی و بدانی خانه خرابی تا چه اندازه سخت است....»
یک سال سقف مسجد سوراخ بود. سال بعد گندمزار آن مرد دو برابر محصول داد.
⛈پسر پیرمرد گفت:
«پدرم یاد دارم سال گذشته سیل گندمهایمان را برد،
رفتی و سریع سقف مسجد را سوراخ کردی،
حالا که محصول را همان خدا دو برابر داده و جبران سال گذشته شده است، چرا یادت نمیافتد که بروی و از خدا تشکر کنی و سقفی را که پارسال سوراخ کردی، مرمت و درست کنی؟؟؟
ای پدر!
الحق که انسان بسیار در برابر نعمتهای خداوند ناسپاس است.»
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
📚
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
💐
@kashkoolesalavat
💐
@kashkoolesalavat