🖌 🔹آقایانِ عامل وضع موجود! بخوانند ۱- شما هم حتما ماجرای حکیمی را که چشم قصاب را به عمد درمان نمی‌کرد شنیده‌اید. یک تکه کوچک استخوان هنگام زدن ساطور به چشم قصاب وارد شده و آزارش می‌داد. هفته‌ای یک بار نزد حکیم می‌آمد پانسمان می‌کرد شقه گوشتی می‌داد و می‌رفت. روزی حکیم به سفر می‌رود و امور را به شاگردش می‌سپرد. از قضا قصاب همان روز برای تعویض پانسمان می‌آید. شاگرد به محض بازکردن پانسمان تکه استخوان را می‌بیند و تعجب می‌کند از اینکه چطور استاد آن را ندیده است. استخوان را خارج می‌کند، شقه گوشتش را می‌گیرد و... حکیم که باز می‌گردد، سراغ قصاب را می‌گیرد که «چند هفته‌ای است چرا نمی‌آید؟» شاگردش با خوشحالی می‌گوید درمانش کرده و اینکه، تعجب می‌کند چطور استاد آن استخوان را نمی‌دیده است. حکیم بر سر شاگرد فریاد که «ابله! من خود آن استخوان را می‌دیدم اما آن شقه گوشت را هم می‌دیدم!»... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/230762 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper