رویای صادقه و دام ابلیس (۲) از یکی از تلامیذ شیخ انصاری علیه الرحمه نقل شده، زمانی که در نجف اشرف برای تحصیل مشرف بودم و در محضر ملائک منظر شیخ انصاری حاضر می شدم، شبی در عالم واقع دیدم شیطان را چند عدد افسار در دست گرفته بود، من از او سوال کردم این ها چیست به دست گرفته ای؟ گفت این ها را بر سر مردم می زنم و به سمت خودم‌می کشم. در روز گذشته یکی از این ها را بر سر شیخ انصاری انداختم و از اطاقش تا بیرون کوچه ای که بر در خانه اوست کشیدم، ولی در میان کوچه از قید رها شده مراجعت کرد. وقتی که بیدار شدم خدمت شیخ مشرف شدم و خواب را به ایشان عرض کردم. شیخ علیه الرحمه فرمود: شیطان راست گفته زیرا آن ملعون دیروز میخواست به لطائف الحیل مرا گول زند، زیرا من پول نداشتم و چیزی در منزل لازم شده بود، با خود گفتم یک قران از مال امام (ع) که در نزد من می باشد و معطل مانده تا وقت لازم به مصرفش برسانم به عنوان قرض بر میدارم سپس ادا میکنم. آن یک قران را برداشته از منزل خارج شده و تا میان کوچه آمدم همین که خواستم چیزی بخرم با خود خیال کردم که چرا به این چنین عملی اقدام‌نمایم؟ پس نادم و پشیمان شدم و به خانه مراجعت کرده، یک قران را سر جای خود گذاشتم. کتاب استعاذه 📗📘📙 @ketabe_khoob