در روایت از امام حسن عسکری علیه السلام آمده است: وقتی قیامت برپا می شود، اقوامی را به صحرای محشر می آورند که موازین اعمال آن ها را از سیئات پر می کنند. یکی یکی سیئه در ترازوی اعمالشان قرار می گیرد و از جهت سیئات کفه ترازوی آنها پر می شود. خطاب می شود: این سیئات شما بود، حسناتتان چیست؟
می گویند: خدایا ما حسنه ای برای خودمان نمی شناسیم. خداوند سبحان می فرماید: اگر شما حسنه برای خودتان ندیدید، من که فراموش نکرده ام. من حسنات شما را ثبت کرده ام و آن را گسترش هم داده ام.
بعد ورقه کوچکی در کفه حسنات آن ها قرار می دهند. این کفه حسنات بر تمام آن سیئات می چربد و فاصله آنها بیشتر از فاصله آسمان و زمین می شود. بعد به آن ها خطاب می شود که در بهشت داخل شوید، می توانید نزدیکان و دوستانتان را هم شفاعت کنید و به بهشت ببرید.
اهل محشر می گویند: بار خدایا گناهان آنها را دانستیم، اما حسناتشان چه بود؟
خداوند می فرماید: بندگان من! یکی از این افراد مدیون برادر ایمانی اش بود و بعد از مدتی طلب او را نزد او برد و گفت:بگیر طلب خود را که من تو را به خاطر دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام دوست دارم. آن طلبکار هم در جواب گفت: من هم به همین جهت طلب خود را به تو بخشیدم. هر قدر دیگر از مال من بخواهی به تو می دهم. خداوند از این عمل آن ها قدردانی کرد و از گناهان شان درگذشت و آن را درون نامه عملشان و ترازوهایشان نهاد و بهشت را بر آنان و پدر و مادرشان واجب ساخت.
☘کتاب پیدای پنهان
✍محمدرضا عابدینی
@ketabe_khoub
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📕
کتاب های صوتیِ
در طلب کوی دوست
رحمت واسعه
روح الله
با صدای دکتر وحید یامین پور
https://taaghche.com/audiobook/234448
https://B2n.ir/pt3262
https://B2n.ir/nn6991
@ketabe_khoub
کتاب خوب📚
📢در آستانه اربعین حسینی و به یاد استاد فرشچیان ببینید:
✍️دارد غروب فرشچیان گریه میکند...
▪️با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد
ذهنش ز روضههای مجسم عبور کرد
در خود تمام مرثیهها را مرور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
▪️احساس کرد از همه عالم جدا شدهست
در بیتهاش مجلس ماتم به پا شدهست
▪️در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
▪️باز این چه شورش است که در جان واژههاست
شاعر شکستخورده طوفان واژههاست
▪️بیاختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد، واژه لبتشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
▪️حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند
دارد غروب فرشچیان گریه میکند
▪️با این زبان چگونه بگویم چهها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بیریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
▪️در خون کشید قافیهها را، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
▪️اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمیشناخت
▪️بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
او کهکشان روشن هفده ستاره بود
▪️خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
پیشانیاش پر از عرق سرد و بعد از آن...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...
▪️در خلسهای عمیق خودش بود و هیچ کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
👈 آقای سید حمیدرضا برقعی؛ ۱۳۸۶/۷/۴ | مشاهده و دریافت
✍️«امین»؛ شعر و ادب فارسی به روایت حضرت آیتالله خامنهای
🖥 Farsi.Khamenei.ir
Arbaeen.pdf
حجم:
2.13M
🌿«نسخه پیدیاف زیارت اربعین»
▪️رهبر انقلاب: دو سه زیارت مهم روز اربعین وارد است؛ روز اربعین، همهی مردم بنشینند زیارت اربعین را با حال، با توجّه بخوانند و شِکوه کنند پیش امام حسین و بگویند یا سیّدالشّهداء، ما دلمان میخواست بیاییم، نشد. وضع این جوری است تا یک نظری بکنند، یک کمکی بکنند.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#اربعین
@hamieh_enghelabi
شهید برونسی🌹
یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و کوفته ولو شدم روی زمین.
فکر میکردم عبدالحسین هم میخوابد. جورابهایش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خستهتر باشد. احتمالش را هم نمیدادم حالی برای خواندن نماز شب داشته باشد.
خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را میکردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهی فرماندهی محور پیدا میشود. آنوقت باز باید میرفتیم دیدگاه و میرفتیم پشت دوربین. خدا میدانست کی برگردیم.
پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که.رفتم توی چادر و دراز کشیدم. زود خوابم برد.
اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظهای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز باحالی خوانده است.
#خاکهای_نرم_کوشک
@ketabe_khoub
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🍀نماهنگ «یاران حسین (ع)»
با شعری از قاسم صرافان
به کارگردانی اسماعیل معنوی
تهیه شده در مرکز هنری رسانهای نهضت و مرکز موسیقی مأوا
با همراهی گروههای سرود
رایه الزهرا
عاشقان ولایت تهران
شمیم ولایت
میثاق یزد
@ketabe_khoub
سرچشمه های سنت نخشکیده و سرچشمه و سرآغازها برای زمان باقی است. آنچه می خشکد و می پوسد و به تاریخ می پیوندد، شانی از زمان فانی است. عادت، احوال و امکان وجد را از ما می گیرد.
اهل عادت، اهل ذکر و به تبع آن، اهل فکر نخواهند بود. تفکر نسبت پیدا کردن با حقیقت وجود و با سرچشمه هاست. کسی که به سردی عادت مبتلا می شود از سرچشمه نخواهد نوشید و چیزی از باطن زلال مناسک نصیبش نمی شود.
انسان باید دور از عادت، مدام در غلیان باشد. در جهان ما که جهان عادت و جهان سردی هاست و جهان مناسک منقطع از سرچشمه ها و سرآغازهاست و بیگانگی و بی خانمانی همه گیر شده، چگونه می توان به سرآغاز راهی یافت؟
بیگانگی ما به عالم تشرّف و انس، به دلیل زندگی ما در عالم ِ عادات است و گزاف نیست اگر بگوئیم عادت، همراه با نسیان و کفرانِ اُنس است؛ به تعبیر دیگر، وقتی به انس کافر می شویم، عادت می کنیم. در مرحله عادت هیچ انس و قُربی نیست!
📖داستان فراموشی
✍وحید یامین پور
@ketabe_khoub
عُمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت
نشد آگاه که در تَرک تَمناست بهشت
#صائب_تبریزی
هدایت شده از وحید یامین پور
🔺️در نکوهش وراجی:
هایدگر برای بیان نحوه بودن انسان به طرز روزمره، از مفهوم «وراجی» Gerede (یا در برخی ترجمهها: ژاژخایی یا هرزهدرایی) بهره میبرد. وراجی یا درآمیختن با «حرف مفت» و شایعه و گفتگوهای دلبخواهی، کیفیتی از ارتباطات انسانها با یکدیگر است آنگاه که انسانها در هم مستحیل میشوند و از خود اصیل خویش دور میافتند. وراجی نوعی گفتگوی بیهوده است که به طور وسیعی در جریان است، اما چیز اندکی برای گفتن دارد. وراجی هم تکلیف فهم اصیل را از دوش آدمی برمیدارد و هم به فهمی بیتفاوت مجال بالیدن میدهد.
به همین معنا وراجی، با رسانههای ارتباط جمعی و #شبکه_های_اجتماعی پیوند دارد و بلکه وراجی، توضیح دهندهی چیستی رسانههای ارتباط جمعی است. از نظر هایدگر دسترسی نامحدود به اطلاعات که تبلیغات اصلی عصر رسانه را در برمیگیرد، نهتنها رهآوردی برای وجود اصیل ما ندارد که جریان بیپایان وراجیهای رسانهای، به مستحیل شدن انسانها در یکدیگر میانجامد و موجب محو وناپیدایی حقیقت و تفاوت آنها با هم است و این مقدمهی دیکتاتوری همگان(فرد منتشر) خواهد بود. به این دلیل که دازاین در هرروزینگی دچار انحراف میشود و در این لحظه است که گفتار(که شکل حقیقی و اصیل ارتباط بین انسانها و نحوهی آشکارگی جهان برای ماست) به وراجی و ژاژخایی فرومیافتد. در وراجی، ما جهان را نه آنچنان که خود را آشکار میکند، بلکه آنچنان که دیگران(فرد منتشر: همگان: تودههای انبوه بینام و نشان و عاری از تشخّص) میفهمند، درمییابیم.
#یادگاری
➕️ @Yaminpour