شریعت مبدا است، نه مقصد. نشانی است تا راه گم نشود. درگاه ورود است و حفاظی است که اهل آن از آلودگی ها کمتر آزار ببینند. کسی که در شریعت فاسد باشد و اعمال قالبیه و ظاهری را رها کند، عالم قلب و روحش فاسد خواهد شد. فساد و نور در عوالم انسان در جریان هستند. عمل فاسد، قلب را فاسد و عمل نورانی، قلب را نورانی می کند. علم شریعت عهده دار اعمال قالبیه توست، اثرش را در قلبت نشانت خواهد داد و این علم درباره قلب و جان تو ساکت است و درباره عوالم درونی ات نه از تو چیزی می پرسد و نه به پرسشت پاسخی می دهد. آن علم که به پرسش تو از عالم قلب و جان پاسخ خواهد گفت، علم دیگری است که آموختنی هم نیست. نوری است که خداوند در قلب آن کس که بخواهد هدایتش کند، قرار می دهد.