#قدّیس
✍..آن روز سلیم مشتی اوراق پاپیروس مصری به دستم داد و گفت که آنها را از یک مرد شامی خریده است.
سخت متعجب شدم که دستخط عمروعاص را پس از گذشت ۶۰سال در اختیار دارم..
نوشته ها را با تعجیل خواندم..شاید وقوع جنگ؛ فرصت نوشتن ادامه ی وقایع را به او نداده بود و این خواست خدا بود که پس از این همه سال ، این نوشته ها به دست من برسد، منی که عمروعاص را در جنگ صفین بارها دیده بودم و هنوز هم چهره ی کریه و زشت او را به خاطر دارم..
🗓
آن روز ۴شنبه ۲۵ماه شوال سال۳۶هجری بود. سپاه امام، کوفه را به سوی شام ترک کرد..فصل پایانی سال بود..
نسیم سردی صورت هایمان را تازیانه می زد، اما گرمای وجود علی، آتش درون مان را شعله ورتر میساخت.
🏳🚩
امام در راءس سپاه با وقار و متانت به پیش می رفت..نه زره پوشیده بود و نه خود را به پوشش های رزم آراسته بود..
تمام آنچه در برداشت پارچه ای مرقع ، کوتاه تا مچ پایش و کمربند بافته شده از لیف خرما بود..
🌴
روزها و هفته ها رفتیم، تا به سرزمین صفین رسیدیم و به طلایه داران سپاه که فرمانده اش مالک اشتر بود، ملحق شدیم..
روزی و شبی به استراحت و تجدید قوا و ساماندهی نیروها گذشت..
⛺️
لشکر معاویه با فاصله ای نه چندان دور ، مقابلمان بودند..آنها برساحل رود فرات خیمه زده بودند..
خبر رسید که معاویه دستور داده لشکر علی حق نزدیک شدن به رود و برداشتن و نوشیدن از آب فرات را ندارد.
❌
دسته هایی از سربازان معاویه چون دیواری مقابل رود ایستاده بودند.
امام دستور جنگ نمی داد..کم آبی و تشنگی سپاهیان را می آزرد.
امام پیکی نزد معاویه فرستاد تا قبل از آغاز جنگبه او فرصت بدهد با تن دادن به بیعت، مسلمانان را به کشتن ندهد..
❎
و نیز از او خواست تا سربازانش را از ساحل فرات دور کند تا لشگریان کوفه از آب فرات بنوشند..اما معاویه با هر دو پیشنهاد امام مخالفت کرد.
♨️
همه منتظر فرمان حمله بودیم؛ اما امام رو به لشگریانش گفت:" سپاه معاویه با بستن آب بر شما؛ شما را به پیکار فرا می خواند.
اکنون بر سر دوراهی هستید؛ یا به ذلت در جای خود بنشینید یا شمشیرها را از خون آنان سیراب نمایید تا خود از آب فرات سیراب شوید."
🗡
ما شمشیرهایمان را رو به آسمان بلند کردیم و خواستار جنگ با سپاه معاویه شدیم. علی می دانست که کنارزدن سربازان معاویه از ساحل فرات، کار چندان سختی نیست..
از مالک اشتر و اشعث خواست تا با سربازان تحت امر خود ، محاصره ی فرات را پایان دهند.
◻️◽️◻️
عقب راندن سربازان معاویه با کمترین تلفات صورت پذیرفت. آنها از کنار فرات رانده شدند و در نقطه ای مرتفع و بی آب و گیاه قرار گرفتند.
ما می دانستیم که سربازان معاویه بدون آب قادر به ادامه ی نبرد نخواهند بود.
خوشحال بودیم که جنگ ما با شامیان؛ بدون نبردی چندان به پایان خواهد رسید...
ادامه دارد..
🎚۵۹
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean