در این داستان «نرمو» کرم ابریشمی است که تازه از تنگنایِ تخم رهایی پیدا کرده است . او در برابر جهان بزرگی که با آن روبرو می شود و لذت های بیشمار آن خود را مغلوب حس می کند تا اینکه روزی متوجه آسمان می شود و آرزوی زیستن و پرواز در آسمانِ بزرگ آبی به دلش می‌افتد. اما درمی‌یابد که برای رسیدن به این آرزو، ناگزیر است بار دیگر تاریکی و تنگنا را طی کند.....