جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برشِ دوم از
کتاب آبنبات دارچینی
دایی، برای سرگرم کردن ملیحه و زن دایی، یک خروار فیلم ویدئو آورده بود.
خودِ ویدئو را هم برای بیست و چهار ساعت از قدرت پلنگ امانت گرفته بود. برای همین، باید از دقیقه به دقیقه اش استفاده می کردیم. روی بیشترِ فیلم ها فقط نوشته بود هندی یا ایرانی یا امریکایی و اصلاً اسم نداشتند. بعضی ها هم اسم داشتند، اما نصف کاغذ برچسب کنده و کثیف شده بود و خوانده نمی شد.
برای همین تا نگاه نمی کردیم معلوم نمی شد چه فیلم هایی هستند. جشنواره ی فیلم بینی و تخمه خوری و بر باد دادنِ وقت، با گذاشتن یکی از فیلم های ایرانی، شروع شد.
ویدئو در حالِ بلعیدنِ فیلم بود که بیبی به آن اشاره کرد و گفت: " رادیونه؟ "
ملیحه گفت: " نه بی بی جان. ویدئویه "
کسی حوصله نداشت در برابر نگاه کنجکاو بیبی توضیح بیشتری بدهد. فیلم اول که شروع شد، فقط صدا داشت و تصویرش نیامد. بی بی گفت: " گفتم که رادیونه"
دایی گفت: "نه، این هِدِش کثیف شده. الان تمیزش مُکنم."
دایی با کارد، پیچ های ویدئو را باز کرد و بعد هم با الکل هِد ویدئو را تمیز کرد. در این لحظات، زندایی جوری با افتخار به دایی نگاه می کرد که انگار یعنی "تو از همه ی دکترها هم متخصص تری."
دایی دوباره فیلم را توی ویدیو گذاشت. اولش تبلیغ فیلم های دیگر بود. ملیحه و زن دایی با دیدن هنرپیشه های زن و نگاه خیره ی من و دایی به تصویر با حسودی گفتند: "اینا ان قدر به خودشان مالیدهان و هِی عمل کردهان که این جوری شدهان. این الان از بیبی یَم سنِش بیشتره. "
بیبی هم با تواضع و فروتنی حرف آن ها را تایید کرد و گفت: "ها، من به همین سندِمم اگه به خودم برسم، از همه ی اینا قشنگم. حیف که من هیشکیِ ندارم منِ ببره حمام دست و پا و موهامِ حنا کنه. "
هنوز چند دقیقه نگذشته بود که حس کردم دایی اکبر هم، با این فیلمی که آورده، یکی از عوامل استکبار است.
صدای قُر زدن ملیحه و زن دایی و مامان و بیبی هم در اومد.
_ همون خوب شد که نقلاب شد.
دایی فیلم اول را بلافاصله روی تصویر جلو زد و گفت: "به دیوانه گفته بودم فیلمش صحنه نداشته باشه ها.البته اینا تبلیغه. "
من داشتم مثل بچه ی ژاپنی، که کلاس تندخوانی رفته اند، تصاویر را روی دورِ تند ازبر می کردم. اما دایی، که حس کرد به تلویزیون خیره شده ام، استپ زد و فیلم را در آورد تا نشان دهد از عوامل استکبار نیست.
_ زیادم روی فیلم جلو بزنیم باز هِدش کثیف مشه.
دایی فیلم دیگری گذاشت.
بعد هم، برای اینکه زن دایی بیشتر افتخار کند، سعی کرد گوشه ای از اطلاعاتش را به رخ دیگران بکشد.
_ این یکی هالیوودیه، خیلی خوبه.
زن دایی پرسید: "تو از کجا مدانی؟ "
_ برای اینکه همه ی فیلمای هالیوود خیلی خوبان. به قول قدرت، "هالی" به خارجی یعنی "خیلی"، "وود" که یعنی "خوب ".
بر خلاف ملیحه، من نتوانستم خنده ام را نگه دارم.
#معرفی_کتاب_شصت_و_چهارم
#آبنبات_دارچینی
#مهرداد_صدقی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32