#قسمت_دهم
#ویشکا_2
به به سلام خانم ستاره سهیل شدی
سلام خوشگل چطوری تو ؟
هیچ از فراق یار می سوزیم 🍂😢
بی معنی آخر یار تو کجا بود!
یک ذره مغز داخل سرت نیست تو را میگم دیگه
حالا واقعا چ خبر
هیچی اتفاق های خوبی نیفتاده
چی شده ؟ 😱
همسر نرگس شهید شده 🍂
چی میگی درست شنیدم
متاسفانه بله
کی این اتفاق افتاد
پگاه جان پای تلفن که نمی تونم بگم باید ببینمت اصلا خانه نرگس برای تسلیت
بریم
آخه
آخه نداره نرگس کلی برای تو زحمت کشیده است
الان کجایی ؟
تو خیابان
دقیقا کجایی ؟
پگاه حوصله ندارم میرم خونه لباس عوض کنم بیا اونجا
باش
یک ساعت بعد پگاه تماس گرفت من در خانه هستم
از پله ها تند پائین رفتم
وردشاد با حالتی متعجب جلو آمد و پرسید
ویشکا کارات معلوم حال هست حالا چرا مشکی پوشیدی ؟
عجله دارم بعد میگم
از خانه خارج شدم سوار ماشین پگاه شدم
صدای ضبط ماشین زیاد بود و رشته ی افکارم را پاره می کرد
لطفاً خاموشش کن
ویشکا نگفتی چرا کلانتری رفتی ؟!
شایان مضنون به قتل شده منم به عنوان شریک قاتل می شناسند چه روزگاری درست کرده این پسره ی آسمان جول برای من ...
نفس را در سینه حبس کردم بعد با فشار آن را خارج کردم
چته ویشکا 😥
نمی دانم چطوری توی چشمای نرگس نگاه کنم
اگر واقعاً کار شایان باشه چی ؟
بیست دقیقه بعد به خانه نرگس رسیدیم چند بار زنگ آیفون را زدم کسی جواب
نداد
تپش قلبم زیاد شد استرس زیادی تحمل می کردم
با گوشی نرگس تماس گرفتم جواب نداد
استرسم چند بار برابر شد
در آخر تماس با مریم خانم گرفتم
اتصال برقرار شد
سلام مریم خانم
سلام عزیزم چطوری؟!
ببخشید از نرگس خبر دارید
بله پیش من هست
باشه پس ما میام نرگس بببینم
☔️ قدمتون بر چشم
نویسنده : تمنا 🥰☘