_ قبل از اینکه به خدمت خانم مشرف بشم حدود 3 سال پیش پدرم دچار کنسر لنفوم شده بود غده لنفاوی داخل ران به اندازه یه سیب بزرگ شده بود هرچه پزشکان داروهای مختلف را امتحان می کردند فایده ای نداشت و پدرم روز به روز نحیف تر میشد یه روز که برای دیدنش به شهرستان رفته بودم گفت بابا استخوان پام بدجوری تیر میکشه این غده هم بزرگتر شده پامو به سختی میزارم روی زمین بنده که خودم کادر درمان هستم فهمیدم تومور متاستاز داده و استخوان پا را درگیر کرده دنیا یه لحظه برام تیره و تار شد همیشه شب از شهرستان راه می افتادم اونروز تا ناهار خوردیم سریع حاضر شدم و به همسرم گفتم فقط منو به حرم برسون وقتی رفتم پای ضریح دیگه حال خودمو نفهمیدم اینقدر ضجه زدم و خانم را قسمش دادم به غل و زنجیرهای پای پدرش پای پدرمو برگردون و تاتهران گریه کردم صبح اول وقت در محل کارم بودم که مادرم تماس گرفت و گفت اثری از توده نیست و گویا داروها اثر کرده از گریه نمیتونستم حرف بزنم گفتم مامان خانم جانم حضرت معصومه شفاشون داد و الان سه ساله به برکت خانم دیگه اثری از توده نیست و از لطف ایشون هم خودم و هم همسرم نزدیک6 ماه هست به خادمی خانم نائل شدیم انشالله که قابل باشم و مورد قبول عمه جانم واقع شود. روایتگر: خ ــ ن کشیک 5و6 ــ پنج‌شنبه ┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄ ➜ @khadem_astan