📝 | امیدهای پیشرفت 🏷 روایتی از دیدار نخبگان با رهبر انقلاب 🔻صبح علی‌رغم کم‌خوابی دیشب بلند می‌شوم. نماز خوانده – نخوانده می‌زنم بیرون و می‌روم آن طرف شهر سر کار. قبلِ «آن جلسه»، باید دو جای دیگر بروم، یکی مدیرکل جایی است که هفت صبح وقت داده و آن‌یکی جمعی از مدیران حوزه کاری خودم. فکرش را که می‌کنم کشور افتاده در مدار کار. نتیجه هم خدا کند بدهد این تلاش‌ها. رها کنم ... 🔹به کارهای اول صبحم که می‌رسم، سوار موتور می‌شوم و می‌روم سمت «آن جلسه». کنار گیت ورودی، از نگهبان می‌پرسم که آیا می‌توانم موتور را در پارکینگ بگذارم؟ جواب می‌دهد که: - برای دیدار آمده‌اید؟ - بله 🔍 ادامه را بخوانید👇 https://khl.ink/f/51212