🔰 به دنبال بوی پیراهن یوسف‌ها 🖌 یادداشتی بر کتاب حوض‌خون | به قلم خانم نغمه مستشارنظامی، شاعر و دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور 🔸در میان سوزوسرمای اواسط پاییز، بی‌توجه به دست‌های زخمی و زمین گل‌آلود، چادرت را به کمر می‌بندی و می‌نشینی پای تشت رخت، آب را باز می‌کنی روی لخته‌های خون، پتوها، ملافه‌ها، اورکت‌های سبز، لباس‌های خاکی؛ تکه‌های پوست آرام‌آرام از لباس‌های نیمه‌سوخته جدا می‌شوند، روی آب می‌‌آیند، مثل گلبرگ‌های پرپر رازقی، لخته‌های خشک‌شده، نم می‌بینند، سرخ می‌شوند، تازه می‌شوند، می‌جوشند و ملافه را یکسر می‌پوشانند، چنگ می‌زنی به ملافه‌های خونی، بوی وایتکس می‌پیچد توی سرت؛ اطاق یک‌سره پر از لباس رزمنده‌های جوان است، برادرانت، پسرانت، پاره‌های دل این خاک، ‌پلاک‌های زخمی را از جیب لباس‌ها در می‌آوری، اشک می‌ریزی، می‌شوری و می‌شورانی، شور و ولوله می‌افتد میان زنان، میان دختران و مادران اندیمشک، می‌جویند و می‌یابند بوی پیراهن یوسف‌ها را، زخم‌ها و بغض‌ها سر باز می‌کنند.... 📌 ادامه را از پیوند زیر بخوانید: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=49788 🌱 @Khamenei_Reyhaneh