یه روز رفته بودیم جایی زیارت من سه تا دختر دارم بعد با دوتاشون رفته بودم مغازه ک خوراکی بگیرم براشون خلاصه وقتی ک خوراکی گرفتم براشون دادم دست دختر بزرگم بعد دختر دومیم هم بغلم بود دختر بزرگم ک داشت میدوید بره کنار باباش منم فکر کردم دختر دومیم رفته از بس مغازه شلوغ بود هی میگفتم مامان تو دیگه نرو وایسا با هم بریم هی اسمشو صدا میزدم حالا اصلا حواسم نبود که بغلم هست 🤣🤣🤣 بعد چند دقیقه ک بخودم اومدم گفتم عه مامان تو ک بغلمی خلاصه جونم براتون من اینطوری شدم 😱😱 تازه فهمیدم ک چ سوتی دادم 🤣🤣 اینقدر بهم خندیدن ک نگو هرکی توی مغازه بود 😂😂😂😂😂 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak