🖼
#عکس_هنری
📚
#زنان_عنکبوتی
✍
#نرجس_شکوریان_فرد
☘ برگی از کتاب:
اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت…
مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود.
در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود.
اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦
پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد:
_البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه…
@khaneketabkosar