2.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2⃣ #الگو_کلیپ
🎬 #کلیپ_معرفی_کتاب
#استوری_موشن
🔹 فراداستانی
از میان جامعه ایران 👀
داستان زنانی که
مرزها را میشکنند😱
و مردانی که فرا
مرزی زندگی میکنند
📕 #زنان_عنکبوتی
🖌 #نرجس_شکوریان_فرد
@khaneketabkosar
♨️#زنان_عنکبوتی
📣 💥💥💥💥💥 📣
زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند....
📢بزودی.....
😎با نمکتاب همراه باشید....
╭┅──────┅╮
@khaneketabkosar
╰┅──────┅╯
🖼 #عکس_هنری
📚 #زنان_عنکبوتی
✍ #نرجس_شکوریان_فرد
☘ برگی از کتاب:
اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت…
مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود.
در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود.
اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦
پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد:
_البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه…
@khaneketabkosar
#بریده_کتاب ✂️📕
امیر صلاح نمی دید تیم ارسال کند. باید موقعیت را در نظر می گرفتند. شهاب از تیررس دوربین های شهری دور شده بود و تنها راه ارتباطی خودش بود:
- تمام دوستان شاسی بلند اون خونه🏛 این جان و من! آقا اگر سوار شدند برن پشت کوه منم می رم ارتباط قطع شد نگران نشید!
صدای شهاب کمی می لرزید و سینا دوباره غر زد:
- لباسش کمه. سرده اونجا!
و مشت کوبید روی میز. شهاب تماس گرفت و گفت:
- آقا من شارژ موبایلم رو نیاز دارم. شاید نتونم مدام تماس بگیرم. اما تصاویر🏞 رو می فرستم.
به فاصله ی نیم ساعت آخرین تصویر از شهاب رسید و ارتباط قطع شد. امیر رو به سید گفت:
-صدرا! بگو صدرا بیاد!
صدرا تصاویر تمام دوربین ها را در صفحه بالا آورد اما اثری از شهاب نبود. امیر گفت:
- اونجا کافی شاپ و رستوران هم داره!😎
صدرا دوربین های موجود در پیست را هم باز کرد. آخرین تصویر از شهاب را وقتی دیدند که سوار بر تله کابین🚡 شد و دیگر هیچ!
#زنان_عنکبوتی 🕸🙎♀️
#نرجس_شکوریان_فرد
@khaneketabkosar
#زنان_عنکبوتی جزو جدیدترین آثار انتشارات #عهد_مانا است که توسط #نرجس_شکوریان به نگارش درآمده است.
این #فرا_داستان، حکایت مسائلی است که در #فضای_مجازی، انتظار بانوان را می کشد! حکایت نحوه مواجهه #دختران و #زنان با دنیای #رسانه و #لایک و #کامنت
اثری #جذاب و متفاوت از یک نویسنده توانا که تلاش کرده یکی از جدی ترین دغدغه های #اجتماعی این روزهای ایران و بلکه جهان را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر بکشد.
کتاب ارزشمند «زنان عنکبوتی» به این سوال پاسخ می دهد که چگونه شبکه های سازمان یافته #فساد، با استفاده از بستر #شبکه_های_اجتماعی و با تبلیغات دروغین، شخصیت، عزت و لذتی را به زنان و دختران ما وعده می دهند که از #خانه_عنکبوت هم سست تر است؟
داستان از این قرار است که #امیر، #سینا و #آرش، سه مأمور #اطلاعاتی، روی پرونده یک موسسه آموزش #خیاطی که در اصل یک مرکز اشاعه فساد است، در حال تحقیق هستند. نویسنده در ضمن پیش بردن داستان این پرونده #اطلاعاتی، همزمان داستان زنی را روایت می کند که برای گذر از یک #شکست_عشقی، به #اینستاگرام پناه آورده و اتفاقاتی در زندگی او در دست وقوع است.