eitaa logo
خانه کتاب کوثر
86 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
2.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2⃣ 🎬 🔹 فراداستانی از میان جامعه ایران 👀 داستان زنانی که مرزها را می‌شکنند😱 و مردانی که فرا مرزی زندگی می‌کنند 📕 🖌 @khaneketabkosar
♨️ 📣 💥💥💥💥💥 📣 زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند.... 📢بزودی..... 😎با نمکتاب همراه باشید.... ╭┅──────┅╮ @khaneketabkosar ╰┅──────┅╯
🖼 📚 ☘ برگی از کتاب: اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت… مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦 پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد: _البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه… @khaneketabkosar
✂️📕 امیر صلاح نمی دید تیم ارسال کند. باید موقعیت را در نظر می گرفتند. شهاب از تیررس دوربین های شهری دور شده بود و تنها راه ارتباطی خودش بود: - تمام دوستان شاسی بلند اون خونه🏛 این جان و من! آقا اگر سوار شدند برن پشت کوه منم می رم ارتباط قطع شد نگران نشید! صدای شهاب کمی می لرزید و سینا دوباره غر زد: - لباسش کمه. سرده اونجا! و مشت کوبید روی میز. شهاب تماس گرفت و گفت: - آقا من شارژ موبایلم رو نیاز دارم. شاید نتونم مدام تماس بگیرم. اما تصاویر🏞 رو می فرستم. به فاصله ی نیم ساعت آخرین تصویر از شهاب رسید و ارتباط قطع شد. امیر رو به سید گفت: -صدرا! بگو صدرا بیاد! صدرا تصاویر تمام دوربین ها را در صفحه بالا آورد اما اثری از شهاب نبود. امیر گفت: - اونجا کافی شاپ و رستوران هم داره!😎 صدرا دوربین های موجود در پیست را هم باز کرد. آخرین تصویر از شهاب را وقتی دیدند که سوار بر تله کابین🚡 شد و دیگر هیچ! 🕸🙎‍♀️ @khaneketabkosar
جزو جدیدترین آثار انتشارات است که توسط به نگارش درآمده است. این ، حکایت مسائلی است که در ، انتظار بانوان را می کشد! حکایت نحوه مواجهه و با دنیای و و اثری و متفاوت از یک نویسنده توانا که تلاش کرده یکی از جدی ترین دغدغه های این روزهای ایران و بلکه جهان را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر بکشد. کتاب ارزشمند «زنان عنکبوتی» به این سوال پاسخ می دهد که چگونه شبکه های سازمان یافته ، با استفاده از بستر و با تبلیغات دروغین، شخصیت، عزت و لذتی را به زنان و دختران ما وعده می دهند که از هم سست تر است؟ داستان از این قرار است که ، و ، سه مأمور ، روی پرونده یک موسسه آموزش که در اصل یک مرکز اشاعه فساد است، در حال تحقیق هستند. نویسنده در ضمن پیش بردن داستان این پرونده ، همزمان داستان زنی را روایت می کند که برای گذر از یک ، به پناه آورده و اتفاقاتی در زندگی او در دست وقوع است.