💙 همسر عصبی،مادرشوهرفضول
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال
دو سه ساله که از ازدواجمون میگذره ولی متوجه شدم که با چند مشکل روبرو هستم و روز به روز داره بدتر میشه.
الف) اوایلش خیلی رفتارم بهتر بود ولی هرچی میگذره سر کوچیکترین چیزی عصبی میشم، یه رفتارایی ازخودم بروز میدم که واقعا دست خودم نیست. همسرم کلی ازم نارحت میشه، منم واقعا اذیت میشم که همسرم ناراحت میشه. وقتی عصبانیتم رفع میشه، واقعا پشیمون میشم ولی هربار که تصمیم میگیرم، باز برای دفعه بعد رفتارم دست خودم نیست.
ب) یه چیزی که اعصابمو بیشترخورد میکنه، رفتارهای مادرشوهرمه. من هرکاری بخوام بکنم از شوهرم اجازه میگیرم ولی کافیه مادرشوهرم از این کار من خوشش نیاد، کلی پشت سرمن حرف زشت میزنه. میونه منو شوهرمو به هم میزنه.
ج) یه اخلاق بدی که شوهرم داره، هرچی مادرش گفته میاد کف دست من میزاره. حالا این به کنار ولی حق به مادرش میده!
🌸 جواب
مشکلات این خانوم سه دسته میشه! عدم کنترل هیجانات و احساسات، دخالت دیگران و عدم استقلال و مدیریت نامناسب رفتار از طرف شوهر سه مشکل این خانومه.
🌸 چهارگام و چهار مرحله باید خانوم انجام بده!
گام اول: «پرهیز از عکس العمل»
اولین چیزی که به ذهن خانوم ممکنه برسه عکس العمل نسبت به رفتار مادرشوهرشه! یکی از عکس العملهای رایج قطع ارتباط با خانواده همسره. ولی این بدترین عکس العمل ممکنه که باید ازش پرهیز بشه. چون اگر اوایل زندگی این قطع ارتباط شکل بگیره، تأثیر بسیار بدی تو زندگی آینده زن و شوهر و فرزندان داره.
گام دوم: «مهارت کنترل احساسات»
🌸 برای اینکه خانوم بتونه احساساتش رو کنترل کنه باید چهار تکنیک رو انجام بده
الف) «پذیرش احساسی»
خانوم باید نوع نگاهش رو به خشم و عصبانیت عوض کنه یعنی خودشو قضاوت نکنه که من هر روز دارم بدتر میشم چون روز به روز عصبی تر میشم. این یه حالت طبیعیه که آدم عصبی بشه. مهم کنترل رفتاره.
ب) «تغییر زاویه دید»
همچنین طبیعی و نرماله که هرچه میگذره و با تفاوتهای هم آشنا میشن یه سری تفاوتها و تعارضها به وجود میاد. لازمه ارتباط نزدیک دو نفر و آشنایی بیشتر همین تعارضات و تفاوتها ست. علاوه بر این براساس روانشناسی اجتماعی آدم تو برخورد اول سعی میکنه بهترین تصویر رو از خودش نشون بده ولی کم کم که میگذره خود واقعیش رو نشون میده و اینجاست که تفاوتها مشخص میشه!
ج) «جابجایی تمرکز-توجه احساسی»
باتوجه به مشکلی که مطرح شد نشون میده، کمی اعتماد به نفس تو خانوم کمه. هم برای تقویت این جهت، هم برای کنترل احساساتش و هیجاناتش باید توجه احساسی یا جابجایی تمرکز داشته باشه. به جای تمرکز به اینکه هرروز داره زندگیم بدتر میشه، مادرشوهرم مدام دخالت میکنه و از این حرفا. بشینه باخودش فکر کنه «تازه اول زندگیمه، دوساله باهم ازدواج کردیم، هنوز خیلی راه مونده، میتونم تغییر بدم» خلاصه فکر نکنه همه چه قفل شده و دیگه زندگی به آخرش رسیده.
د) «بیان احساسات»
به شوهرش منتقل کنه که وقتی شما حرفای مادرتو منتقل میکنی، وقتی مادرت دخالت میکنه. من واقعا اذیت میشم. احساس ناراحتی میکنم. نهایتش آقا میخواد بی توجهی کنه ولی مهم تو این مرحله بیان احساسه.
گام سوم: «مهارت تعامل با همسرهیجانی»
این مهارت مخصوص آقا دربرخورد با همسرشه که احساس آسیب دیدگی میکنه. به جای اینکه آقا بیاد و حرفای مادرش منتقل کنه باید این سه کار زیر رو انجام بده. به جای اینکه حرفای مادرشو نقل کنه و حرفای اونو تأیید کنه باید طی این سه مرحله تخلیه اولیه به جای سرکوب، درک به جای سرکوفت، تخلیه ثانویه به جای همراهی بهترین پاسخ به خانومش بده. چون نقل و تأیید حرف مادرش درواقع سرکوب احساسات خانومشه که درست نقطه مقابل تخلیه اولیه احساساته! تو مرحله اول کاملا خانوم باید آزاد باشه حس ناراحتی و عصبانیتش رو بگه و احساس شنیده شدن وگوش کردن از طرف شوهر بهش دست بده. تو مرحله بعد شوهرش نباید هی حرفای مادرشو توجیه کنه و بگه حالا منظوری نداشت. اینم همون القاء احساس سرکوفته. درواقع به این برمیگرده که تو مشکل داری که ناراحت شدی و الا مادرم که منظوری نداشته. به عنوان مرحله آخر دیگه یه مقدار باید عقب نشینی کنه. یعنی دیگه خیلی طرف خانومشو نگیره چون تو مرحله تخلیه ثانویه همسرش به فکر تلافی میفته که ممکنه کار به جای باریک بکشه. تو همین مرحله است که خانوم احساس دل گرمی از طرف شوهرش میکنه و میگه: خودم میدونم چیکارکنم! ...
گام چهارم: «مهارت محدودیت ارتباط»
مهم ترین نکته تو این گام ترسیم مرز خانوادگیه! مراعات اصل «ارتباط مناسب» نتیجش ترسیم مرز خانوادگیه! در واقع باید رفت و آمد باید به صورت کوتاه و مداوم باشه! یعنی ارتباط خودشو قطع نکنه و مداوم باشه. البته تعداد رفتن رو کمتر کنن ولی هروقت هم که میرن نیاز نیست مدتش زیاد بشه! بله شوهر این خانوم میتونه زنگ بزنه و نیاز نیست جلوش گرفته بشه!