😂 سلااااام، یک بار که بچه بودم کلاس هشتم فکر کنم پدرم داشت بهم رانندگی یاد میداد تقریبا ساعت یازده شب بود... پدرم هم وقتی می خواد یه چیزی یاد بده خیلی عصبانی میشه یعنی مجبوری یاد بگیری چاره ای نداری😐وسط کوچه یه ستون بود این طرف و اون طرفش راه بود، من می خواستم از چپ برم پدرم گفت از راست برو من هم هل شدم به شدت کوبیدم به ستون🥺پدرم هم یه نگاه غضبنااااکی انداخت بهم سکته داشتم می کردم ولی چیزی نگفت بیچاره😅 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋