شماره 46 جمعه همین که رنگ هوا تیره می‌شود چشـــم همه به راه شما خیره می‌شود هر بار کـار این همه دل‌خسـته و دچار کم‌کم به شب کشیده و یک‌هفته‌انتظار تا هفــتـه‌های بعـد و همـین اشــتـیاق‌ها دلـهــای بی قــــرار و هــمـین اتــفــاق‌ها این روزمـرّگی به درازا کـشـــیده است آقا ظهـور کن که زمانـش رسـیده است کی مکّه غرق شادی و شور شما شود؟ کی مکّه مفتـخر به حضـور شما شود؟ تقویـم‌ها به شــوق شما برگ می‌خـورند سهــم کـــدام جـمعـه ظهـور شما شود؟ امــّن یجـــیـب چـنـدمِ ما دلـشکــسته‌ها یک روز اســــم رمز عبور شـمــا شــود؟ ظلـمـــت کنــار مــی‌رود و هر آســــمـان سـرشـــارِ از تـلاوت نــور شما شـــــود! آقا چـگــــونه شـــرح دهم انـــتــظار را این دردهـــای شـعـــله‌ور بی‌شــــمـار را ای صـــاحـــب تمـــامــی این اتّحـــادها ای قاضـــــــیِ هــمـه‌ی عـــــدل و دادها این شـام تیره را به طلــوعــی تمام کن! بردار ذوالـفـــقـــار علـــــي را قیـام کن! ⛅️ @khedmatgozaran_group