eitaa logo
خدمتگزاران فاطمیه
2.8هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
398 فایل
یاری گر کسانی که قصد دارند در ایام فاطمیه فعالیت داشته باشند. می توانید از محتوای صوتی و تصویری، محصولات، مشاوره و... سایت: https://khedmatgozaran.com/mag/ ارتباط با ما: @khedmatgozaran_dastyar
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره 28 بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد در انتظار ظهورت دلم شكیبا شد تمام دفترعمرم سیاه شد اما امید دیدن رویت دوباره پیدا شد چه جمعه ها كه گذشت و نیآمدی آخر دعای منتظرانت حدیث شبها شد چكیده قطره اشكی زدیدگان زان پس فضای سبز نیایش پر از تمنا شد حصار یأس چه زیبا شكست با یادت ولی چگونه بگویم كه عقده ها وا شد هنوز مانده به دل آرزوی دیدارت بیا بیا كه بهارم خزان غمها شد ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 29 به این غبار، نگاهی که آفتاب شود بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذاب شود دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید کدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟ برای آمدنت، شب به شب دعا کردم اشاره کن به دعایم که مستجاب شود زمان به خاطرِ ما دیر دیر می‌گذرد برایِ خاطرِ تو کاش پُرشتاب شود امیدِ گریه، مرا هم صحابه‌ خود کن که آسمانِ نگاهم پر از سحاب شود نباید اشکِ تو بر صورتِ زمین بچکد سرشکِ چشمِ تو بایست که گلاب شود من آمدم که سلامِ مرا جواب دهی سلام می‌کنم و وای اگر جواب شود ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره30 کشیده از همان آغاز نرجس انتظارش را نه چندین روز و شب، نه ماه خالص انتظارش را ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید یقین اینگونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره مکش‌ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح اگر می‌گفت: مرحوم محدث انتظارش را نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره31 چشم عالم به ماه منظر او به هوای ظهور دیگر او ذوالفقار علی بوَد در دست زره مصطفی به پیکر او هم سر دست چادر زهرا همره او دعای مادر او سیصد و سیزده خدایی مَرد بسته صف جان به کف برابر او ذکر پیوستۀ «حسین حسین» در نفس‌های روح‌پرور او گوییا با دو چشم می‌بینم گشته عباس میرِ لشکر او پایگاه حکومتش کوفه همه عالم بوَد به محضر او ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره32 نه فقط چشم ماست منتظرت ملک بی‌انتهاست منتظرت از همان شب‌ که وحی نازل شد خاتم‌الانبیاست منتظرت چار ارکان کعبه، حجر و مقام مروه، زمزم، صفاست منتظرت از شب رحلت رسول‌الله علیِ مرتضاست منتظرت کوچه‌های مدینه می‌گویند حسن مجتباست منتظرت از زمانی که گوشواره شکست چشم خیرالنساست منتظرت به خداوند می‌خورم سوگند خون خون خداست منتظرت بر سر قبۀ مزار حسین پرچم کربلاست منتظرت ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره 33 دلم گرفته کجایی تو ای قرار زمین! چه می‌شود که بگردد زیارت تو قرین؟ سرای دل شده آماده تا درآیی تو به کیمیای ولایت مِسم بکن زرّین نه بوستانِ گل و غنچه دل نماید باز نه گشت دشت و دمن می‌دهد مرا تسکین مرا مبین که به عهدم نبوده‌ام پابند تویی کریم و کرامت تو را بُوَد آیین به دام و دانه خود افکنده‌ام که تا شاید شود کبوتر مسکین به صید آن شاهین منم ذلیل و تویی عزیزِ مصرِ وجود بضاعتی نبُوَد، پر کن از وفا خورجین به هر نماز و نیایش طلب کنم فرَجت دعا کنم به ظهورت تو هم بگو آمین به انتظار همان ظهر روز آدینه دهان تشنه کنم باز بهر ماءِ مَعین... ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره 44 بازآ قرار دل‌ که به دل‌ها قرار نیست داغی به سینه سخت‌تر از انتظار نیست هر گلّه‌ای به صاحب خود دارد اعتبار ما را بدون صاحب خود اعتبار نیست در روزگارِ غیبت تو، صبح ما به چشم غیر از غروب غربت و جز شام تار نیست هر چند در فراق تو یک چند زنده‌ایم دوران انتظار به جز احتضار نیست گیرم ولایت دو جهان را به ما دهند ما را به جز ولای شما افتخار نیست بی‌اقتدار دولت حقِّ تو شیعه را با اقتدار ارض و سما اقتدار نیست ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره 35 زین کوتهی عمر و زیـن غیبت طولانی عمـری بـه تمنـایت بـا یـاد قـدم‌هایت از پـارۀ دل کـردم پیـوسته گـل افشانی گردیـده سیـه روزم می‌سازم و می‌سوزم دارم بـه جگـر پنهـان صـد شعلۀ پنهانی با روی تو در پاییز گیتی‌ست چو فروردین بی‌تـو همـه جا زنـدان مردم همه زندانی یا آن که نهان استی خورشید جهان استی دل می‌بــری از عالـم بــا چهـرۀ نورانی بـا چشـم خیـال خـود تا یاد رخت کردم عالم همه جا شد روز حتـی شب ظلمانی تنها نه همین بلبل در وصف تو می‌خواند گل‌ها همـه گردیدند مشغول غزلخوانی بازآ و مــداوا کــن پیشانــی جدت را خون پاک کن ای مولا زآن صورت و پیشانی «میثم!» همه شب باید کوشی به دعا، شاید گیــرد بــه دعـا پایــان ایـام پریشانی ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره 36 برده ندیده دل ز ما صورت دلربای تو جلوه‌گر از نقاب، هم روی خدانمای تو مصلح کل عالمی منجی نسل آدمی دست خداست سیدی! دست گره‌گشای تو پیش‌تر از ولادتم مهر تو بوده عادتم تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو همدم سینه‌خستگان! یاوردل‌شکستگان! ای همه جا کنار من بگو کجاست جای تو تو کعبه‌‌ای تو زمزمی ذکر بگو مگر دمی رسد به گوش عالمی زمزمۀ دعای تو چه می‌شود که دل برد دیدۀ تو ز دست ما چه می‌شود که گل کند بوسۀ ما به پای تو خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا پرچم سرخ خویش را بر سر شانه‌های تو رو به سوی مطاف کن طواف کن طواف کن تا ببرد دل از حرم چهرۀ دلربای تو صدایت از حرم رسد به گوش عالمی،ولی خوشا کسی که در حرم می‌شنود صدای تو ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره 37 دل مرده ام زخاک درت زنده می شوم با مهر تو چو مهر، فرو زنده می شوم چون در حریم خویش مرا راه می دهی از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم در موج گریه گر تو به اشکم نگه کنی سر تا قدم چو باغ گل از خنده می شوم از کثرت عطای تو سر می کشم زعرش وز خجلت گناه سرافکنده می شوم خاک توام اگر چه برآرم سر از سپهر بالله قسم بپای تو پاینده می شوم سر تا بپا گناهم و با دوستی تو مرهون لطف خالق بخشنده می شوم با آنکه غرق ظلمتم از کثرت گناه تا بنده می شوم بتو، تابنده می شوم هیچم ولی وصال توام میدهد وجود آن قطره ام که بحر خروشنده می شوم کام هلاکت است بهر سو که رو کنم تنها به درگه تو پناهنده می شوم ⛅️ @khedmatgozaran_com
شماره 38 دل مرده ام زخاک درت زنده می شوم با مهر تو چو مهر، فرو زنده می شوم چون در حریم خویش مرا راه می دهی از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم در موج گریه گر تو به اشکم نگه کنی سر تا قدم چو باغ گل از خنده می شوم از کثرت عطای تو سر می کشم زعرش وز خجلت گناه سرافکنده می شوم خاک توام اگر چه برآرم سر از سپهر بالله قسم بپای تو پاینده می شوم سر تا بپا گناهم و با دوستی تو مرهون لطف خالق بخشنده می شوم با آنکه غرق ظلمتم از کثرت گناه تا بنده می شوم بتو، تابنده می شوم هیچم ولی وصال توام میدهد وجود آن قطره ام که بحر خروشنده می شوم کام هلاکت است بهر سو که رو کنم تنها به درگه تو پناهنده می شوم
شماره 39 طلوع شمس رخسارت کند خوشحال دنیا را به دنیا با تو گر باشم کنم آباد عقبا را شبم شد تیره روزم هم، بدون دیدن رویت رخی بنما و روشن کن جهان تیرگی ها را گر امید وصالت را بگیری از دل تنگم ندارد هیچ امیدی طلوع صبح فردا را ندارم رنگ آرامش دل و دین را ز کف دادم  چه خواهد شد گر از لطفت بدست آری دل ما را تمام جمعه ها چشمم به راهت خیره می ماند چه می شد گر همین جمعه کنی خوش، حالِ دنیا را کریمان خوار گشتند و لئیمان صاحب حرمت بیا با دست تدبیرت نکو کن زیر و بالا را بدون دست تدبیرت نباشد هیچ امیدی نه خیر از سوی یاران و نه دفع شر اعدا را بیا ای منجی عالم حیاتی نو بده جان را بیا ای آنکه می آری به همراهت مسیحا را بیا پیراهن یوسف بیفکن بر رخ انسان که تا نور بصر بخشی تو این چشمان اعمی را بیا با صوت داود و تجلای سلیمانی بیا بهر ملک برخوان تو از نو علم اسما را بیا سامان به عالم ده سر و سامان این عالم که «سامان» سیه رو هم ببیند ماه زهرا را ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 40 نیمه چو شد، ماه به بختش رسید شاهِ فلک بست به تختش امید! در سحری بال زنان اهل عرش روی زمین از پَرِ خود کرده فرش تا که پسین گوهر دین پا نَهد بال ملایک به تبرُّک دهد! آنکه به یک دوره ای از روزگار از پسِ یک غیبت بی اختیار دیده به دیدار منوّر کند گستره ی عدل سراسر کند! تا که نباشد خبر از فقر و جَور هر چه که نور است بتابد به دَور! معنی توفیق محقق شود بندگی و طاعتِ مطلق شود ای که تو بر حلقه ی گیتی نگین تا به کی آخرشده پرده نشین؟ حلقه ی آخر ز امامت تویی رحمت حق بر سر امّت تویی! شاه تو هستی و همه بنده ایم توشه نداریم که شرمنده ایم چند توانیم نماییم صبر؟ چشمه ی خورشیدِ تو تاکی به ابر؟ پرده ز رخسار کناری بزن تا که ببینند تو را مرد و زن طاقت ما رفت ز کف کن ظهور تیرگی ما تو بگردان به نور باغِ جهان را به گُلت تازه کن دین خداوند پر آوازه کن! دفتر"صدری" که پر است از غلط از سر لطفت بزن آن را تو خط... ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 41 کویر تشنه شده قلبم، ای سحاب، بیا تمام زندگیم بی تو شد سراب، بیا هزار جمعه گذشت و نقاب نگشودی به جان فاطمه این جمعه بی نقاب بیا مباد آنکه بیایی و مرده باشم من شتاب کن که اجل می کند شتاب بیا گذشت عمر و ندیدم تو را به بیداری کرامتی کن و امشب مرا به خواب بیا به کوچه کوچه شهرم ز خون دل همه شب برای آمدنت ریختم گلاب بیا گناه من ره دیدار بسته بر رویت تو بهر دیدن من از ره ثواب بیا غروب جمعه شده بی تو روزهای دلم به صبح جمعه من همچو آفتاب بیا به دردهای به حیدر نگفته زهرا به ناله های سحرگاه بوتراب بیا به سینه ای که شکست از سُم ستور، قسم به صورتی که شد از خون سر خضاب بیا سرشک دیده میثم به سیل شد تبدیل هنوز ناله ی او مانده بی جواب بیا ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره42 قلبم هزار پاره شده در هوای تو هر پاره صفحه ایست زمدح و ثنای تو گیرم که لب ببندم و دم برنیارم خیزد زبند بند وجودم نوای تو روزی هزار بار اگر جان دهم کم است در شکر لحظه ای که بمیرم برای تو یکبار هم مرا بره خویش کن فدای ای صد هزار عالم و آدم فدای تو زخمی بزن که از تو رسد باز مرحمش دردی بده که چاره شود با دوای تو کوی تو را بملک دو عالم نمی دهم آری گدای تو است همانا گدای تو آن سرفرازها که زخلق جهان سرند زیبد که سر نهند سراسر بپای تو سر بر سریر عرش گذارم اگر رود گرد وجود من به هوا در هوای تو تو برتری از اینکه شوی آشنای من من کمترم از آنکه شوم آشنای تو با این همه زکوی تو جائی نمیروم باشد سرم همیشه بخاک سرای تو ⛅️@khedmatgozaran_group
شماره43 نشاط عید هم از دوریت غم انگیز است بیا اگر تو نباشی بهار پاییز است چگونه خنده کند آنکه در فراق رُخَت همیشه کاسه چشمش زاشک لبریز است به رو نمای جمالت چه آورم با خود که جان هر دو جهان در بهاش ناچیز است سحرگهان که تو را می زنم صدا مهدی ز نُکهت نفسم صبح، عطرآمیز است لبی که وصف تو گوید چو صبح خندانست دلی که یاد تو باشد چو گل سحر خیز است چگونه کوه گناهم ز پا در اندازد مرا که رشته مهر تو دست آویز است خط امان من از فیض دست بوسی توست چه بیم دارم اگر تیغ آسمان تیز است ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 44 در امتــــــــــداد خزان، روزها زمستانی! و در غیــــاب شــما، آفتـــاب زندانــــی! جسارت است ولی یک سؤال می‌پرسم! چقدر در پسِ پرده‌ی حضــــور، پنهانی؟ ببین برای شمـا جمــعه ندبه می‌خوانند نوادگـان زمـیـن خـسـتـه از پریـشــانی! چه وقــت می‌رسد آقا نگـاهـتـان باشـد برای شــب‌زدگـان، آیـت غـزل‌خـوانـی؟ چرا نمی‌رســـی ای منتــقم ببیـن امروز! به نیزه‌ها شده قرآن به دست شیطانی! دوباره پنجره‌ها، زل زدند به غربت شهر! در انتظـــــار شـمـا ای طـلـوع پـایـانـی! ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 45 می‌نویســــــــــم سر خط، نام دل‌آرایت را! مـی‌کـنـم لــحـظه‌شـماریِ تجــــــــلّایت را! بی تو ای دوسـت، خزان است، بهارِ دل ما! سـبـــب خـلـقـــت افـــلـاک، نـگـــار دل ما! از تو یک عمر شنیدیم و ثناخوان شده‌ایم! بر سر سفـــره‌ی پر مهر تو مهمان شده‌ایم! ای امــیری که به دست تو جهان می‌گردد! به دعـــــای تو بـلا از سـرِمان مـی‌گــــردد! ســـائــل لطـف و کـرامات تو هستیم همه! چشــم بر فضـل و عنایات تو بستیم همه! چه شود گـر نظـری بر من بیچـاره کـنـی؟ چـه شــــود دفـتـــر انـدوه مرا پاره کنی؟ تا نیـایــی گـره از کـار جـهــان وا نـشــود! تا نیایی حَرَم فاطمه (سلام‌الله‌علیها) پیدا نشود! آرزوی دل ما لــحـــظـه‌ی دیدار شــماست! نسل ما پیر و جوان، خادم دربار شماست! پـسـر فاطــمـه سرچشمــه‌ی خورشید بیا! احـســنُ الحـالِ همــه! جلوه‌ی توحید بیا! ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 46 جمعه همین که رنگ هوا تیره می‌شود چشـــم همه به راه شما خیره می‌شود هر بار کـار این همه دل‌خسـته و دچار کم‌کم به شب کشیده و یک‌هفته‌انتظار تا هفــتـه‌های بعـد و همـین اشــتـیاق‌ها دلـهــای بی قــــرار و هــمـین اتــفــاق‌ها این روزمـرّگی به درازا کـشـــیده است آقا ظهـور کن که زمانـش رسـیده است کی مکّه غرق شادی و شور شما شود؟ کی مکّه مفتـخر به حضـور شما شود؟ تقویـم‌ها به شــوق شما برگ می‌خـورند سهــم کـــدام جـمعـه ظهـور شما شود؟ امــّن یجـــیـب چـنـدمِ ما دلـشکــسته‌ها یک روز اســــم رمز عبور شـمــا شــود؟ ظلـمـــت کنــار مــی‌رود و هر آســــمـان سـرشـــارِ از تـلاوت نــور شما شـــــود! آقا چـگــــونه شـــرح دهم انـــتــظار را این دردهـــای شـعـــله‌ور بی‌شــــمـار را ای صـــاحـــب تمـــامــی این اتّحـــادها ای قاضـــــــیِ هــمـه‌ی عـــــدل و دادها این شـام تیره را به طلــوعــی تمام کن! بردار ذوالـفـــقـــار علـــــي را قیـام کن! ⛅️ @khedmatgozaran_group
🌐معرفی مطالب کانال خدمتگزاران با هشتگ مربوطه 🖱با کلیک روی هر کدام از هشتگ ها به مطالب آن هشتگ دسترسی خواهید داشت. 💠 : عرض سلام خدمت امام عصر علیه السلام روزانه 💠 : تذکر به امام زمان علیه السلام 💠 روزشمار میلاد امام عصر علیه السلام به صورت عکس 💠چشم_به_راه آثار دعای بر فرج امام عصر علیه السلام 💠شمیم_انس راهکارهایی در انس و الفت با پدر مهربان امام زمان علیه السلام 💠: بیان حکایات و خاطرات و احیای نام و یاد امام زمان علیه السلام 💠: اشعار در مدح امام زمان علیه السلام 💠: معرفی کتبی در رابطه با مهدویت و امام زمان علیه السلام 💠: مهدویت و امام زمان علیه السلام در روایات ائمه علیهم السلام 💠: آیات مرتبط با مهدویت و امام زمان علیه السلام در قرآن 💠 : معرفی ادعیه مرتبط با امام زمان علیه السلام 💠 : مسابقه نیمه شعبان دو روز در هفته تا روز میلاد امام زمان علیه السلام 💠 : نواهای نیمه شعبان و مرتبط با وجود مقدس امام زمان علیه السلام 💠 : کلیپ های مرتبط با نیمه شعبان و امام زمان علیه السلام 💠 : دل نوشته های ادبی و در دل با امام زمان علیه السلام 💠 : سخنرانی های کوتاه در مورد امام زمان علیه السلام 💠 نیمه شعبان: شبهات مهدویت و پاسخ به آنان 💠: معرفی اصحاب و یاران و خدمتگزاران به ائمه علیهم السلام ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 47 جمال غیب و شهود است این که می آید تمـام رحمت و جود است این که می آید شعیب و صالح و هود است این که می آید عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش خـروش لشکر او انتقام خون خداست نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند مسیح پشت سر حضرتش نماز کند برای بیعت او دست خـود دراز کند ⛅️@khedmatgozaran_group
شماره 48 آفتابا بسکه پیدائی نمی دانم کجائی دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی هر طرف رو آوروم روی دل آرای تو بینم جلوه گر از بس بهر جائی نمی دانم کجائی جمع ها سوزند گِرد شمع رخسار تو و، تو در میان جمع تنهائی نمی‌دانم کجائی گاه چون یونس به بحری گه چو عیسی در سپهری گاه چون موسی به سینائی نمی‌دانم کجائی گاه دلها را بکوی خویش از هر سو کشانی گاه خود پنهان به دلهائی نمی‌دانم کجائی در جهان جویم رخت یا از جنان گیرم سراغت در دو عالم عالم آرائی نمی‌دانم کجائی هر کجا می‌خوانمت بر گوش جان آید جوابم پیش من با من هم آوائی نمی‌دانم کجائی شهر را گردم به شوقت کو به کو منزل به منزل یا به دشت و کوه و صحرایی نمی‌دانم کجائی کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی یا کنار قبر زهرائی نمی‌دانم کجائی عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی زخم قرآن را شفابخشی به تیغ انتقامت درد عترت را مداوائی نمی‌دانم کجائی مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 49 چون مهر به نور خود پیدایی و پنهانی با آن که ز من دوری نزدیک تر از جانی اوصاف کمالت را آیات جمالت را می خوانم و می بوسم انگار که قرآنی از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم تو حضرت داوودی یا یوسف کنعانی من با تو و تو با من، انصاف کجا رفته؟ من کمترم از مور و تو فوق سلیمانی من زخم و تویی مرهم، من درد و تویی درمان من خشکی و تو دریا، من تشنه، تو بارانی من شام غریبانم تو صبحدم عیدی من خار مغیلانم تو سَرو گلستانی من بر سر راه تو چون گوی به چوگانم تو در دل زار من، چون نوح به طوفانی با گُل کنمت تشبیه یا با نفَس عیسی هم خوب تر از اینی، هم پاک تر از آنی قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد تو منتقم خون سالار شهیدانی سوز جگر "میثم" آتش زده بر عالم باشد که دمی با او بنشینی و بنشانی ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 50 افسوس می‌خورم که غایبم از انتظار تو شرمنده بی سلام رد شده‌ام از کنار تو جانی نمانده است که بخشم چو حاتمی نرگس شدی که من نشوم مثل خار تو چشمی که خرج راه تو شد بینشش دهند هستم پی ستاره‌ی دنباله‌دار تو افسوس می‌خورم که نخوردم به درد تو دل با دعای فاطمه شد بی قرار تو آقا ببخش آنچه که کردم تو را شکست جز دردسر چه سود شوم حال یار تو دستم بگیر زندگی‌ام رو به راه کن من آرزوم همین است شوم مهزیار تو ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 51 جمال غیب و شهود است این که می آید تمـام رحمت و جود است این که می آید شعیب و صالح و هود است این که می آید عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش خـروش لشکر او انتقام خون خداست نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند مسیح پشت سر حضرتش نماز کند برای بیعت او دست خـود دراز کند ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 52 ای فروغ شرع و دین از روی رخشان شما آبروی طاعت از مهر محبان شما عزم دیدار تو دارد، جانِ بر لب آمده بازگردد یا برآید، چیست فرمان شما؟ خاک شد سرها بسی در انتظار مقدمت اندرین ره کُشته بسیارند قربان شما ای شهنشاه بلند اختر! خدا را همتی تا ببوسم همچو گردون خاک ایوان شما ای شفیع عاصیان! وی دستگیر مُذنبان! در قیامت دست عجز ما و دامان شما با صبا همراه بفرست از پیامت، شِمّه‏‌ای بو که بویی بشنوم از علم و عرفان شما کی دهد دست این غرَض یارب که همدستان شوند گوشِ جان ما و الفاظ دُرافشان شما کس به دور غیبتت طَرفی نبست از علم و فضل به که نفروشند دانایی به نادان شما! ای صبا با هم‌نشینان امام ما بگو کی سر حق ناشناسان گویِ چوگان شما گرچه دوریم از بساط قرب، همت دور نیست بنده شاه شماییم و ثناخوان شما کار فیض از دست رفت آن شاه را آگه کنید زینهار ای مَحرمان! جانِ من و جان شما ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 53 مژده آمدنت داد صبا دوران را رونق عهد شبابست دگر ایمان را ای صبا گر به مقیمان درش بازرسی برسان بندگی و خدمت مشتاقان را گر به منزلگه آن نایب حق ره یابم خاک‏ روب در آن خانه کنم مژگان را رفعت پایه ما خدمت اهل البیت است نیست حاجت که بر افلاک کشیم ایوان را بنده آل نبی باش که در کشتی آل هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را ترسم آن خیره که بر شیعه او می‏خندد در سر کار تشیع کند آخر جان را ماه کنعانی من! مسند مصر آن تو شد وقت آنست که بدرود کنی زندان را ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 54 مژده آمدنت داد صبا دوران را رونق عهد شبابست دگر ایمان را ای صبا گر به مقیمان درش بازرسی برسان بندگی و خدمت مشتاقان را گر به منزلگه آن نایب حق ره یابم خاک‏ روب در آن خانه کنم مژگان را رفعت پایه ما خدمت اهل البیت است نیست حاجت که بر افلاک کشیم ایوان را بنده آل نبی باش که در کشتی آل هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را ترسم آن خیره که بر شیعه او می‏خندد در سر کار تشیع کند آخر جان را ماه کنعانی من! مسند مصر آن تو شد وقت آنست که بدرود کنی زندان را لینک مجموعه اشعار مهدوی: https://khedmatgozaran.com/mahdavi-poetry-collection/ ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 55 به علم آل نبی هر کسی که ره دانست درِ دگر زدن اندیشه تبه دانست بر آستانه ایشان هر آن که راهی یافت به روی ارض ملک را قرارگه دانست درِ مدینه علم رسول هر که شناخت به گنجهای حقایق تمام ره دانست نیافت افسر حُبّ علی مگر آن کس که سرفرازی عالم در این کلَه دانست‏ ورای دوستی خاندان ز ما مطلب که شیخ مذهب ما غیر از این، گنه دانست دلم ز اهل نفاق و صحابه شد بیزار چرا که شیوه این قوم دل سیه دانست تو پادشاه زمانی و من گدای درت خوش آن گدا که درِ چون تو پادشه دانست جز آستان امامم دگر پناهی نیست سر مرا به جز این در حواله‏گاهی نیست چرا ز درگه آل نبی بتابم روی از این بهم به جهان هیچ رو و و راهی نیست مدار جهل به ایشان هر آنچه خواهی کن که در شریعت ما زین بتر گناهی نیست امام گر نبود در زمانه خرمن عمر بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست عنان بکش چو برون آئی ای امام زمان که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست چنین که از همه سو فیض فتنه می‏بینی به از حمایت لطفش مرا پناهی نیست لینک مجموعه اشعار مهدوی: https://khedmatgozaran.com/mahdavi-poetry-collection/ ⛅️ @khedmatgozaran_group
شماره 56 روضه خلد برین تربت اهل البیت است مایه محتشمی خدمت اهل البیت است آنچه زر می‏شود از پرتو آن قلب سیاه کیمیائی است که در صحبت اهل البیت است آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید کبریائیست که در حشمت اهل البیت است دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال بی‏تکلف بشنو دولت اهل البیت است قصر فردوس جزای عمل ظاهر نیست که خصوص از جهت شیعت اهل البیت است کلماتی که به آن توبه آدم پذیرفت نام‏ها و لقب و کنیت اهل البیت است از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی سبب بودِ جهان عصمت اهل البیت است فیض اگر آب حیات ابدی می‏طلبی منبعش پیروی سنت اهل البیت است لینک مجموعه اشعار مهدوی: https://khedmatgozaran.com/mahdavi-poetry-collection/ ⛅️ @khedmatgozaran_group