🔻انسداد فلسفه صدرایی!
‼️وارانگی در علومشناختی و تحولآفرینی فلسفۀ صدرایی
▫️در علومشناختی ماهیت فیزیکی مغز، اعصاب و ذهن با رویکردهایی که به شکل غالب مادیگرا هستند مورد بررسی قرار میگیرد؛ درحالیکه در فلسفۀ صدرایی تأکید فراوان بر تجرد نفس و آگاهی میشود و این دو به شکلی در تقابل با یکدیگر هستند.
▫️نزدیکترین مرتبۀ عِلّی و هستیبخش موجودات مادی، مرتبۀ مثال و عالم مثال در هستی است و ازآنجاکه در مرتبۀ علّت مثالی، آگاهی وجود دارد، این آگاهی را میتوان در نسبت با معلول یعنی شیء مادی نیز جریان داد. یعنی اگر بتوان با یک شیء مادی از طریق ارتباط با علت مثالی آن ارتباط برقرار کرد، در ضمن این ارتباط، میتوان آگاهی را در نسبت با شیء مادی جریان داد؛ زیرا برای علت هستیبخش، مادی یا مجرد بودن معلول مطرح نیست.
▫️الگوگیری از مغز، ذهن و سیستم اعصاب و ساخت ابزار مناسب بر طبق این الگو، موجب میشود که انسان بتواند به شکل عام، آگاهی موجود در هستی را استخراج کند و از آن برای تأمین خواستههای خود استفاده کند. اساساً استفاده از آگاهی، مانند هر واقعیت دیگری در هستی در چهارچوب علوم مختلف قابلدستیابی، کنترل و محاسبه است و به کمک علوم مختلف و ساخت ابزار مناسب، میتوان به شکل ضعیف یا قوی با آن ارتباط برقرار کرد و باتوجهبه میزان ضعف یا شدتِ ارتباط با آن، از منافع آن بهرهمند شد.
▫️دقت در سه نقطه و بزنگاه اصلی در فلسفۀ صدرایی، مشخص میکند که از منظر فلسفی، نوعی وارانگی در علومشناختی شکل گرفته است. این وارانگی به این صورت است که در علومشناختی، آگاهی امری مادی دانسته میشود و به شکل غالب با رویکرد مادیگرایانه بررسی میشود.
📝دکتر محسن ابراهیمی، نویسنده و پژوهشگر
➕ جهت خرید شماره پنجم خردورزی با ارسال رایگان، به ادمین پیام دهید:
@ErfanKhalilifar
📍مجله خردورزی:
@kheradvarzi_com