همزمان با فشار دادنِ استخون‌هام توی بغلـش، گفت: تو سنگدلی ولی من تو نیستم، دلم برات زیاد تنگ میشه. نشد بهش بگم نه، دلتنگی جزئی از اعضایِ بدنم شده، فقط ساٰکت موندن زمانی که داری غرق میشی تو اعماقِ دلتنگی رو خوب بلد شدم، آره تو من نیستی، تو هم رفتنی عزیزم، رفتنی..