🥀🕊
#لاله_های_زینبی
🌾دوست شهید نقل می کند:درگیری لحظه به لحظه شدیدتر میشد.دشمن منطقه را زیر آتش گرفته بود.یکی از بچهها تیر خورده بود و افتاده بود بین ما و دشمن.زنده بود ولی سخت میشد او را از آن معرکه عقب بکشیم.امیر آرام و قرار نداشت.میخواست هرطور شده او را بیاورد عقب.گوشش به حرفهای ما بدهکار نبود.میگفت:محمد دو تا بچه داره.باید بیارمش عقب.
💐با رجز یاحیدر،یاحیدر رفت توی دل آتش و هم رزممان را با خودش آورد عقب، اما تیر قناسه یکی از گوشهایش را زخمی کرد.خون شره میکرد روی گردنش.امیر بیتوجه به خونریزی،چفیه اش را محکم روی گوشش بست و دوباره برگشت به صحنه درگیری.در هر فرصتی هم که دست میداد،میآمد پیش محمد. کمی دلداریاش میداد و دوباره برمی گشت. آخر هم یک نارنجک انداختند پشت سرش.نارنجک که منفجر شد، ترکشهایش نشست به جان امیر و او را به آرزویش رساند.😭
🥀
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_امیر_لطفی
#سالروز_شهادت🕊
🌹