منش و اخلاق شهیدانه ... از در که می اومد تو همه بچه ها می ریختیم سرش؛ از بچه های خودش گرفته تا برادر و خواهرای کوچیکتر وخواهر زاده ها و ... وقتی زنگ در و می زد و می فهمیدیم داداش سعید اومده از طبقه سوم چند تا پله رو یکی می کردیم خودمونو برسونیم پایین و چند تا پله مونده به آخر ، سعید دستاشو باز می کرد و می پریدیم تو بغلش ... بعد هم که می نشست یکی مون روی پاش بود ، یکی از شونه ش بالا می رفت ، سعید دستش رو مینداخت از پشت گردنِ هر کدوم مون که روی کولش بودیم ، می گرفت و به سمت جلو ملق می زدیم و نوبت اون یکی بود ... ما بچه بودیم و این شور و هیجان داداش سعید باعث می شد، خیلی دوستش داشته باشیم و یک لحظه رهاش نمی کردیم ... سعید هم کم نمی آورد و تا لحظه ای که حضور داشت پایه ی شیطنت هامون بود ... محبت و مهربونی اصلی ترین خصلت شهداست @khodaye_man313