🌹 داستان حضرت آدم 🌹
🌹🌹 قسمت چهارم 🌹🌹
🇮🇷 حارث ، بعد از خواندن لوحه ،
🇮🇷 پيش خود فكر كرد
🇮🇷 که دنیا را بگیرد یا آخرت را .
🇮🇷 سپس لبخند شیطانی زد و با خود گفت :
🔥 آخرت نسيه است و دنيا نقد .
🔥 آخرت رو فعلاً بی خیال ، بذار به دنیا بچسبم
🔥 اونقدر میخوام عبادت بکنم ؛
🔥 تا پیش همه محبوب بشم .
🔥 تا همه دوستم داشته باشن .
🔥 تا همه برام تعظیم کنن .
🇮🇷 حارث ، تصميم گرفت دنيا را
🇮🇷 با عبادت هاى طولانى به دست آورد .
🇮🇷 لذا در ميان ملائكه ، آن قدر عبادت كرد
🇮🇷 تا سرور و رئيس همه فرشتگان شد .
🇮🇷 و فرشتگان به او ،
👈 لقب " طاووس ملائكه " دادند .
🇮🇷 هزار سال در آسمان اول ،
👈 خدا را عبادت کرد .
🇮🇷 پس از آن به آسمان دوم رفت .
🇮🇷 و در آنجا نیز ،
👈 هزار سال خدا را عبادت نمود .
🇮🇷 گاهی بر منبرى مى نشست .
🇮🇷 و ملائكه در مقابل او ،
🇮🇷 با احترام مى ايستادند .
🇮🇷 حارث ، وقتى فهميد که با اين عبادت ها ،
🇮🇷 مى تواند دنيا را مال خود كند ؛
🇮🇷 تصمیم گرفت ، این کار را ادامه دهد .
🇮🇷 او ، در دلش ، دچار غرور و تکبر شد .
🇮🇷 و خود را از همه مخلوقات خدا ،
👈 بهتر و برتر می بیند .
🇮🇷 سپس به آسمان های دیگر رفت .
🇮🇷 و در هر آسمان ، هزار سال خدا را عبادت کرد
🇮🇷 روز جمعه ، به آسمان هفتم رسید .
👈 و باز هزار سال دیگر ، خدا را عبادت کرد .
@kodak_novjavan1399
🌹
#داستان #آدم #حضرت_آدم #شیطان