🌹 داستان آدم و شیطان 🌹 🌹🌹 قسمت دهم 🌹🌹 🇮🇷 پس از اتمام مراسم خضوع و خشوع بر آدم ، 🇮🇷 فرشتگان و حضرت آدم پراکنده شدند . 🇮🇷 و هر کدام به طرفی رفتند . 🇮🇷 عده ای از فرشتگان نیز ، به همراه آدم رفتند 🇮🇷 تا همه جای بهشت را ، به او نشان دهند . 🇮🇷 اما شیطان ، نتوانست از جایش حرکت کند 🇮🇷 و غرورش اجازه نداد تا از کسی کمک بخواهد . 🇮🇷 ناگهان خداوند به او فرمود : 🕋 هنگامی كه به تو دستور دادم 🕋 که بر آدم سجده کنی 🕋 چرا سجده نکردی ؟ 🕋 چه چيز مانع سجده كردنت شد ؟ 🇮🇷 شیطان با غرور و تکبر گفت : 🔥 سجده نکردم چون من از او بهترم 🔥 تو منو از آتش آفريدى ولی اون از خاکه 🇮🇷 خداوند فرمود : 🕋 ای بدبخت ، 🕋 ای مغرور و متکبر ، 🕋 من به تو مقام و مرتبت دادم 🕋 من تو را همزاد فرشتگان کردم 🕋 من تو را در بهشت خودم جای دادم 🕋 ولی اکنون داری تکبر می ورزی 🕋 آیا نمی دانی کسی که تکبر بورزد 🕋 به لقای من نمی رسد . 🕋 تو حق ندارى كه در این مقامی که هستی 👈 غرور و تكبّر كنى 🕋 یا از این مقام و مرتبه‌ات پایین بیا 🕋 یا بر آدم ، سجده و خضوع و خشوع کن 🇮🇷 شیطان گفت : 🔥 من بر آدمی که از گِل و خاک آفریده شده 🔥 سجده نمی کنم 🔥 چون گِل از آتش پست‌تره 🇮🇷 خداوند گفت : 🕋 تو تکبر ورزیدی 🕋 و با این تکبر ، کافر شدی 🕋 پس از درگاه من بيرون برو 🕋 كه تو از افراد خوار و پست هستى . @kodak_novjavan1399 🌹