کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_هفتم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا دیشب گفتم براتون، حضرت زینب مهربون☀️ صحبت می کردند و مردم
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ‌ ... داشتم از شهر کوفه و بی وفایی مردمش براتون می گفتم. من🕊 در کوفه بودم. می دیدم که آسمون غمگین😔 شده بود. حتی ناراحتی دیوارهای کوفه رو حس می کردم. مردم همه وحشت زده بودند. انگار همه ناراحتی خدا رو حس می کردند😔 در این حال و احوال یکی از آدم های ظالم👺 را دیدم که شروع کرد و بلند بلند چیزهایی را گفت. دوست نداشتم نزدیکش شوم. برای همین از دور به حرف هایش گوش دادم. دیدم با بی ادبی می گوید: من صاحب شمشیر تیز🗡 هستم. من قاتل صاحب دین خدا هستم. همین طور می گفت و می گفت. وقتی آن آدم سنگدل👹👺 ساکت شد، عمه زینب مهربان☀️ با شجاعت به آن مرد سنگدل👺 فرمودند: وای برتو! بگو: کسی هستی که پیامبر مهربان☀️ حضرت علی☀️ و مادرم فاطمه☀️ و برادرانم امام حسن☀️ و امام حسین☀️(علیهم السلام) را به شهادت رساندی. بگو کسی را به شهادت رساندی که وقتی کوچک بود، فرشته خدا حضرت جبرئیل(علیه السلام)✨ در گهواره با او سخن می گفت و برایش لالایی می خواند. من به صحبت های عمه زینب گوش می دادم و اشک می ریختم😭 ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce