🌟 خاطرهٔ یک آدم ۶۷ ساله:وقتی عینک، پیچ گوشتی و شانس دست به دست هم دادن! 🌹🍃روز اول ماه مبارک رمضان، نوه‌م عینکم رو پرت کرد… شیشه‌اش شکست😅 👩‍🦳 عیال گفت:ببر عینک‌سازی، درستش کنن 🛠️ گفتم:من هواپیما تعمیر می‌کنم، شیشه عینک که راحت جا میفته! 🔧 پیچ گوشتی برداشتم، پیچ پرتاب شد و افتاد رو فرش.۲زانو دنبال پیچ می‌گشتم، یه چرخش بد افتادم روی عینک و فریم له شد🤦‍♂️ 👓 رفتیم عینک‌سازی،گفتن دکتر باید مشخصات فریم بنویسه تا شیشه درست جا بیفته. رفتیم چشم‌پزشک، ویزیت ۱۵۰ هزار تومان 💸 🛍️ بعدش فریم ۸۰۰ و شیشه‌ها ۴۰۰ هزار😵 با عصبانیت اومدم بیرون، پشت فرمان نشستم و زدیم به یه ماشین عبوری 🚗💥… گلگیر جلو و ۲تا درب له شد،۲تا جوان پیاده شدن، گلاویز شدیم و چند مشت و لگد خوردم 🥊، مردم جدا کردند، پلیس زنگ زدیم، من مقصر شناخته شدم😅 ⚖️حتی با بیمه، دو میلیون و پانصد هزار تومان خسارت دادم! افسر نیروی انتظامی که سیگارم رو دید، گفت«این ماجرا رو باید در دادسرا بررسی کنیم» و قبول نکرد هیچ خواهشی💨 در دادسرا به شلاق محکوم شدم 🤣 👀 وقتی رفتم عینکو بگیرم، پرسیدم:اگر می‌آوردم، شیشه رو جا می‌انداختی؟ گفت:این کارها رو مجانی انجام می‌دیم😅 💡نتیجه‌گیری به سبک خودکارآمدی بومی: حتی یک آدم ۶۷ ساله با تجربه هم ممکنه کنترل همه اتفاقات رو نداشته باشه وقتی فریم زندگی له می‌شه، می‌تونی با صبر، تمرکز و تصمیم درست دوباره مسیرت رو بسازی🌱 خسارت‌ وچالش‌ها درس بزرگیه:«مهارت+ تمرکز+اولویت‌بندی=خودکارآمدی واقعی💎 http://eitaa.com/labayk_ir https://www.instagram.com/dr_vahidsalimi