غمی بدتر از این ندارم سراغ یه مادر زمینگیرِ بستر بشه مگه میشه زنده بمونه کسی که شاهدِ مرگ یه مادر بشه درسته که صبرش زیاده حسن ولی دیگه این دل نداره امون چی اورده کوچه سرِ این جگر میسوزه شبیهِ درِ خونمون یه حسی میگه دیگه امشب تموم میشه این سوز و این تب دلشوره دارم  هی مرتب واسه زینب بند دوم هنوزم تو کوچه میاد بوی دود دیدم پشت در مادر افتاده بود هنوزم میسوزه درِ خونمون رو دیوار و در مونده یه ردِّ خون کی میگه بزرگ میشی یادت میره؟ حسن داره با هرنفس میمیره شکسته غرورم شکسته دلم جلو چشمِ من سیلی خورد مادرم کی میفهمه حالِ یه مردُ مادر نیمه شب گریه کرد و دیدم بی خوابیهای حاصلِ دردُ بند سوم شنیدن کجا دردِ دیدن کجا؟ حرم تا به مقتل دویدن کجا؟ تهِ گودی خنجر کشیدن کجا؟ شنیدن کجا دردِ دیدن کجا؟ رسیدم ولی دیر شده بود دیگه نشونم میدادن هِی به همدیگه همه میدونستن که تنها شدم حسینم ببخش خیلی دیر اومدم کارت دیگه اینجا تمومِ جسم بی سرت روبرومِ بعد از تو راحتی به زینب حرومه