#شهید_آرمان_علی_وردی زیر شکنجه، علی ورد زبانش بود. عمّار دارد این خاک، اما علی تمّار هم میخواهد. «سرِ خُمّ می سلامت» میگفت آنگاه که میثم، سرِ چوبپاره سرخ میکرد. منصور میداند زبانِ سرخی که سرِ سبز به باد دهد، آرزو و «آرمان» ماست. اینجا ایران است و وقتی خواصّ پیر در دفاع از حق لکنت میگیرند و نطق نمیزنند، نطق شیربچهها باز میشود. بر شاخههای سرو تناور انقلاب، جوانههای نو جای برگهای پلاسیده را میگیرند. ملتی که ریشه در دشت شقایق دارد را از داغ جوان میترسانند! اهل خباثت چه میفهمد که ما با شهادت زندهایم. تَرَکهی داعش کجا میداند که شهادت، ماتَرَک ماست...
#لبیک_یا_خامنه_ای
✍
#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648