: بودیم ;موقع خوندن یه آقایی بود بنده خدا خیلی چاق بود ، هم درست نمیدید حتما باید یکی کمکش میکرد وقتی که دید کسی نیست بهش کنه;تنها شروع کرد به راه رفتن... همه داشتند بهش نگاه میکردند و بابک مشغول خوندن بودن ،تنها کسی که بلند شد رفت کمکش کرد 🌸🍃 بود.. 🍁