شهید محمود داسدار و دخترکش کوثر خانم که عاشقش بود.... و کوه‌ها بلرزند، تو نلرز! فکر می‌کنم یکی از مصادیق این عبارت سترگ مولی‌الموحدین حضرت علی علیه‌السلام، این شهید عزیز است... 🌷🍃🌷 من نمی‌دانم چند نفر هستند که بعد از جنگ، در روزگار امن و آرام، حاضر باشند در جایی کار کنند که برادر عزیزشان آنجا با یک حادثۀ کوچک به شهادت رسیده، حادثه‌ای که بارها امکان تکرار دارد... ببینند و باز هم حاضر باشند آنجا بمانند و در کنار سردار حاج حسن مقدم، با همۀ وجود کار کنند، کاری که فعلا قرار نیست کسی از آن خبر داشته باشد؟! جاذبه وجود حاج حسن مقدم، از این مردان مخلص و پرتلاش، مجاهدانی نستوه و پا در رکاب برای یاری امام زمانشان ساخته بود که هر روز ، شهادت را پیش چشم خود می‌دیدند و باز هم به کار ادامه می‌دادند... کسانی که از محل کار و شهادت شهید طهرانی مقدم، خبر ندارند و همیشه دنبال رد پای دشمن یا یک اتفاق خاص در شهادت ایشان هستند، تامل کنند... # شهدای_اقتدار