به خدایم فحش دادند، انتقام گرفتم امروز سالروز شهادت جوانی از است که بابت فحاشی صهیونیستها به خداوند انتقام سختی از آنان گرفت. متولد روستای در نزدیکی شهر ساحلی در جنوب لبنان بود. او در ۸ نوامبر ۱۹۶۵ در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از آنجا که برادرانش در نزد درس خوانده بودند و آموزه های فرهنگی دینی را از فرا گرفته بودند، ارادت خاصی به امام موسی صدر و راه داشت. بعد از اتمام درس در مدرسه دهکده خودشان و مدرسه دهکده پایین، عباسیه، به مدرسه فنی حرفه ای جبل عامل رفت. همیشه نفر اول کلاس بود و بسیار در فعالیت های فرهنگی و پیشاهنگی شرکت می کرد. به گفته برادرانش نماز شبش ترک نمی شد و پیشنهاد های سفر به خارج و فراموش کردن مشکلات را رد می کرد. در سال ۱۹۸۵ پس از شهادت دوستش حسن مشیمش در حیاط مدرسه بدست متجاوزان صهیونیست، دستگیر شد و مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت. وقتی بازجوی صهیونیست به خدا فحاشی کرد، خیلی عصبانی شد و با خود عهد کرد انتقام بگیرد. بازجو پس از فحاشی به خدا، گفته بود خدا را گذاشتم در این کشو. به مهدی هم قسم نخور، برایش یک سلول در زندان آماده کرده ایم. پس از آزادی، همیشه دنبال این بود که به گونه ای در عملیاتی شرکت کند. به واسطه ای توانست اجازه شرعی عملیات استشهادی را از دریافت کند و پس از آن ماشینی را که توسط یکی از جوانهای حزب الله بمب گذاری شده بود، برای عملیات برگزید. تنها کسانی که از عملیات خبر داشتند همان دوست حزب اللهی و یکی از فرماندهان کارآمد حرکت امل و بچه های شهید چمران، شهید محمد سعد بود. صبح در کلاس امتحان ریاضی داشتند و نمره اش هم ۲۰ شد. انگار نه انگار عملیاتی در پیش دارد. چند ساعت بعد قبل غروب، ماشین خود را از کوچه کنار مدرسه به کاروان ماشینهای اشغالگران کوبید و انفجار آن باعث کشته و زخمی شدن ده ها افسر و سرباز دشمن اشغالگر شد. تصاویر و فیلم عملیات در: instagram.com/p/BtfWfnzFVhk منبع: libaniran.com/1395/11/17/hassan-qassir