ادامه از پست قبل... ☎️با تماس ریحانه، لیلی راضی شد. قرار‌شد برای شب ساندویچ کوکو سیب زمینی درست‌کنیم و همراه‌مون ببریم. بالاخره رفتیم هیئت. لیلی از اول مراسم بی‌حوصله بود، زیاد با ریحانه بازی نکرد و هر چند دقیقه‌ای هم غُر می‌زد که بریم. نرگس به من نگاه کرد و گفت: "نباید میومدم!😭" آرومش کردم و گفتم: "یکم دیگه صبر کن، شاید برنامه شام‌ ساندویچی امشب و زودخوابیدن حالش رو بهتر کنه." زودتر از هیئت بلند شدیم و همونطور که قرار بود شام‌ رو‌ توی ماشین خوردن و تا برسیم خونه، خوابشون برده بود.😴 ماه محرم ماه دلدادگی ماست و هرچی برای امام حسین، از توان جسم و روحمون بذاریم کمه، چون امام، از همه چیزش به خاطر ما گذشت.😭 اما تغییر ساعت خواب و بیداری و غذا خوردن بچه‌ها، ممکنه اذیت‌شون کنه. همین تغییر عادت، سطح طاقت بچه‌ها رو میاره پایین و برای همین ممکنه چند روزی بداخلاق باشن. پس بهتره ما به عنوان مادر، حواسمون به عادت و طاقت بچه‌ها باشه...🤍 اما... همه این رعایت‌ها، در کنار ایجاد حال خوب برای مادر و کودک، قلب مادرها رو هم آتش میزنه... 😭 چون یادشون میاد توی کربلا به بچه‌های امام حسین (علیه‌السلام) چه گذشت... 😭😭😭 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam