با آنکه بیدلیل رهــــا میکنی مرا
آنقدر عاشقم که نمیپرسمت چرا؟
در پیچوتاب عشق، به معنای هجر نیست
رودی ز رود دیــگر اگــر میشود جــــــدا
خون میخوریم در غم و حرفی نمیزنیم
ما عاشـــق تــــوایم همیـــن است ماجــرا
خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت:
گاهی به قـــــدر صبــر بـلا میدهد خـدا
حق با تو بود هرچه بکوشد نمیرسد
شیـــر نفس بریــده به آهــــوی تیزپا
ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی!
افسانهای بساز خود از داستان ما
#شعرنوش☕️