🌺ای درویش! عشق، آتشی است که در عاشق می‌افتد و موضع این آتش، دل است و این آتش از راه چشم به دل می‌آید و در دل وطن می‌سازد. گر دل نبود کجا وطن سازد عشق      ور عشق نباشد به چه کار آید دل و شعله این آتش به جمله اعضا می‌رسد و به تدریج، اندرون عاشق را می‌سوزاند و پاک و صافی می‌گرداند تا دل عاشق چنان نازک و لطیف می‌شود، که تحمل دیدار معشوق نمی‌تواند کرد از غایت نازکی و لطافت؛ و خوف آن است که به تجلّی معشوق، نیست گردد و موسی «علیه الصلوة و السلام» درین مقام بود که چون دیدار خواست، حق تعالی فرمود که «لَنْ تَرانِی» مرا نتوانی دید، نفرمود که من خود را به تو نمی‌نمایم. محمدرضا کرم‌رضایی