✅تهمت و غیبت
🌷فردی از دوستش بابت غیبت وتهمتی که به او زده بود، حلالیت طلبید .
او گفت به یک شرط قبول می کنم که یک بالش پَر را کنار جاده روستا روی دست بگیری و هنگامی که باد می وزد آن را با خنجر پاره کنی ودر معرض باد بایستی
تا تمام پرها را ببرد.
آن شخص آمد و گفت این کار را انجام دادم .
دوستش گفت :
حالا برو پرها را جمع کن.
وی رفت و بعد ازمدتی آمد و گفت هرچه گشتم واز دیگران هم کمک گرفتم نیمی از پرها را نیافتم.
دوست حکیم و دانایش گفت:
👌غیبت و تهمت مانند این پرها پخش می شود و قابل جبران نیست.
#داستان_کوتاه
📚 نکته های طلایی 📚
🙏 با انتشار مطالبِ ارزشمندِ رسانه قرآن و عترت، می توانید در فرهنگ سازی جامعه اسلامی نقش بزرگی داشته باشید.
👇لینک عضویت 👇
https://eitaa.com/m_serat