✅ تا رهاش مي كردند، بي هوش مي شد!! 🌹تا دو، سه ي نصفه شب هي مي گرفت و مي آمد سراغ نقشه ها و به دقت وارسيشان مي كرد. يك وقت مي ديدي همان جا روي نقشه ها افتاده و خوابش برده. ..... 📝خودش مي گفت «...من كيلومتري مي خوابم.» واقعآ همين طور بود. ❤️فقط وقتي راحت مي خوابيد كه توي جاده با ماشين مي رفتيم. ..... 🌹عمليات خيبر، وقتي كار ضروري داشتند، رو دست نگهش مي داشتند. 👌 تا رهاش مي كردند، بي هوش مي شد. 🌷اين قدر كه بي خوابي كشيده بود. 📚يادگاران، جلد 2 كتاب محمد ابراهيم ، ص 65 🙏 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی براساس قرآن و عترت، می باشد. 👇 http://eitaa.com/joinchat/2202992642C3b84b8c62e 👆 💕سایر متن های کاربردی و ارزشی را در این کانال دنبال کنید. 💝کپی آزاد است. 👇 https://eitaa.com/m_serat 👆 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم