علم و ایمان متمّم و مكمّل یكدیگرند. علم نیمی از ما را می‌سازد و ایمان نیمی دیگر را هماهنگ با آن؛ علم به ما روشنایی و توانایی می‌بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی علم ابزار می‌سازد و ایمان مقصد؛ علم سرعت می‌دهد و ایمان جهت؛ علم توانستن است و ایمان خوب خواستن؛ علم می نمایاند كه چه هست و ایمان الهام می‌بخشد كه چه باید كرد؛ علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمی می‌كند و ایمان روان را روان آدمیّت می‌سازد؛ علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می‌دهد و ایمان به شكل عمودی بالا می‌برد- علم طبیعت‌ساز است و ایمان انسان‌سا؛ علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح؛ هم علم به انسان امنیّت می‌بخشد و هم ایمان. علم امنیّت برونی می‌دهد و ایمان امنیّت درونی؛ علم در مقابل هجوم بیماری‌ها، سیل‌ها، زلزله‌ها، و طوفان‌ها ایمنی می‌دهد؛ و ایمان در مقابل اضطراب‌ها، تنهایی‌ها، احساس بی‌پناهی‌ها، و پوچ‌انگاری‌ها؛ علم جهان را با انسان سازگار می‌كند و ایمان انسان را با خودش» . این سخنان نه از زبان یک روشنفکر دینی مانند سروش بلکه از بیان شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان است . سروش جوری سخن می گوید که گویا عالمان دینی بر جدایی یا تضاد علم و دین باور داشته اند و این روشنفکران دینی بوده اند که در مقام حل و فصل آن برآمده است. گویا وی فراموش کرده است که در مقالات و کتابهای خود خصوصا در رویا انگاری وحی بر تعارض آیات قرآن با علم تاکید می نماید و همه آنها را ناشی از بشری بودن وحی و نقص علم پیامبر! می داند. پس این نه عالمان دینی بلکه روشنفکران دینی اند که اساسا قرآن را منشا تضاد علم و دین می دانند!! ✍️4. دکتر سروش در جمله ای دیگر می گوید: « غافل بودند از این‌که در همین روایات آمده است که وقتی این بلایا به سرتان آمد به قم پناهنده شوید و اکنون می‌بینیم که نقیض آن رخ داده و قم خود کانون و سرچشمه این بیماری مرگبار شده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود!!» . باید از جناب سروش پرسید که آیا برداشتی نادر از این روایت که برای فرار از بیماری ها به قم بگریزید را می توان به قاطبه عالمان دینی نسبت داد؟! اساسا کدام یک از بزرگان و اعاظم علمی ما چنین تفسیری از روایت فوق داشته اند؟ قم بر اساس روایات متعدد، شهر علم و معرفت و چشمه جوشان دیانت خواهد بود و این خود به نیکی روشن می نماید که مراد از بلاها و فتنه ها ، نه بلاهای طبیعی بلکه فتنه های اعتقادی است که باید به این مدینه العلم مراجعه نمود و از آن چشمه جوشان، جرعه ای برداشت.