🔰پاسخی به عقده گشایی یک روشنفکر:
🔰اخیرا مصاحبه ای از جناب سروش در فضای مجازی منتشر شده است که به مساله کرونا و برخی مسائل اعتقادی و اجتماعی پیرامون آن پرداخته و تلاش نموده است که از این نمد، کلاهی برای روشنفکری دینی و بر ضد تفکر صحیح اسلامی دست و پا نماید. در این مقال ضیق، به اجمال به برخی نکات وی و پاسخ آنها اشاره می شود:
✍️1. وی مدعی است که «کرونا از قم آغاز شده و بدیهی است که در آنجا زور روحانیان و مدّاحان بر سیاستمداران و بر مسئولان بهداشت کشور چربید و متاسفانه اینان نتوانستند قم را از چنگال اداره و تدبیر آنها بیرون بکشند و در دست خود بگیرند و لذا فاجعه افزونتر و انبوهتر شد». در مورد این که واقعا شروع کرونا از قم بوده است با این که هیچ راه مستقیمی هوایی و آبی به خارج از کشور ندارد ، خود جای تامل و بحث مفصل است؛ در واقع باید گفت این پزشکان قمی بودند که جرئت و جسارت اعلام آن را زودتر از دیگران یافتند. به هر تقدیر اگر این علمای قم بودند که جلوی قرنطینه قم را گرفتند پس چطور نتوانستند جلوی بسته شدن درب حرم و مساجد را بگیرند ؟!! سوال دیگر از جناب ایشان این است که لابد در آلمان و فرانسه و انگلستان هم ارباب کلیسا و متصدیان امور دینی اند که جلوی قرنطینه شهرها را گرفته اند؟!!
✍️2. در جای جای مصاحبه سروش بر طبل دو قطبی درمان و پزشک از سویی و دعا و توسل از سوی دیگر می کوبد. اگر این دو قطبی کاذب از سوی آتئیستها و بی خدایان مطرح می شد، چندان ملالی بر نمی انگیخت اما وقتی انسان در شگفتی فرو می رود که از زبان کسی که مدعی دینداری و قرآن فهمی است، بشنود که « خداوند به ما عقل هم داده است و از ما می خواهد عقل و تجربه را به کار بریم نه اینکه برای شفای امراض به دعا متوسل شویم. خدا را نباید تبدیل به یک ابزار کنیم، بلکه باید او را به دوستی برگیریم، خیلی فرق است بین این دو». اگر ایشان مطلع نیستند باید بدانند که بزرگان فقاهت و مرجعیت در قم و کشور اسلامی ایران، از اولین کسانی بودند که بر رعایت مسائل بهداشتی و پزشکی و پذیرفتن دستورات وزارت بهداشت تاکید داشتند. البته با این همه، توسل و تضرع به ساحت ربوبی برای شفا و رفع بلا امری است که در جهان بینی توحیدی کاملا حل شده است . گویا جناب سروش هیچ گاه با این آیه شریفه برخورد نکرده است که از قول حضرت ابراهیم می شنویم: اذا مرضت فهو یشفین ( شعراء 80). آری هر حادثه ای در این عالم در ذیل تدبیر و ربوبیت او می گنجد و در نهایت اوست که بر حل و رفع آن قادر است و نه غیر از او . علل طبیعی هم در طول ارادة خدا می گنجد و نه آن که در عرض آن قرار گیرد. درمان از طبیب است و شفا از جانب خداست این است چکیدة عقلانیت تفکر اسلامی که امروزه در نظام اسلامی هم بر اساس آن عمل می شود.
✍️.3. سروش تلاش دارد که از آب گل آلود کرونا، برای ضربه ای دیگر بر کیان تقکر اسلامی ماهی بگیرد. وی روی عقیده عده ای معدود از مدعیان طب اسلامی انگشت می گذارد که به تعارض علم و دین می اندیشند و طب مدرن را از اساس بی پایه و ناچیز می شمارند با این که اکثریت اندیشمندان اسلامی، سخن آنها را نمی پذیرند و بین علم و دین جدایی نمی بینند. این سخنان شهید مطهری را بنگرید: « باید دید که آیا علم ما را به چیزی فرامیخواند و ایمان به چیز دیگری ضدّ آن؟ علم، ما را به گونهای میخواهد بسازد و ایمان به گونهای مخالف آن؟ علم ما را به سویی میبرد و ایمان به سویی دیگر؟👇👇👇
علم و ایمان متمّم و مكمّل یكدیگرند. علم نیمی از ما را میسازد و ایمان نیمی دیگر را هماهنگ با آن؛ علم به ما روشنایی و توانایی میبخشد و ایمان عشق و امید و گرمی علم ابزار میسازد و ایمان مقصد؛ علم سرعت میدهد و ایمان جهت؛ علم توانستن است و ایمان خوب خواستن؛ علم می نمایاند كه چه هست و ایمان الهام میبخشد كه چه باید كرد؛ علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمی میكند و ایمان روان را روان آدمیّت میسازد؛ علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش میدهد و ایمان به شكل عمودی بالا میبرد- علم طبیعتساز است و ایمان انسانسا؛ علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح؛ هم علم به انسان امنیّت میبخشد و هم ایمان. علم امنیّت برونی میدهد و ایمان امنیّت درونی؛ علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزلهها، و طوفانها ایمنی میدهد؛ و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها، و پوچانگاریها؛ علم جهان را با انسان سازگار میكند و ایمان انسان را با خودش» . این سخنان نه از زبان یک روشنفکر دینی مانند سروش بلکه از بیان شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان است . سروش جوری سخن می گوید که گویا عالمان دینی بر جدایی یا تضاد علم و دین باور داشته اند و این روشنفکران دینی بوده اند که در مقام حل و فصل آن برآمده است. گویا وی فراموش کرده است که در مقالات و کتابهای خود خصوصا در رویا انگاری وحی بر تعارض آیات قرآن با علم تاکید می نماید و همه آنها را ناشی از بشری بودن وحی و نقص علم پیامبر! می داند. پس این نه عالمان دینی بلکه روشنفکران دینی اند که اساسا قرآن را منشا تضاد علم و دین می دانند!!
✍️4. دکتر سروش در جمله ای دیگر می گوید: « غافل بودند از اینکه در همین روایات آمده است که وقتی این بلایا به سرتان آمد به قم پناهنده شوید و اکنون میبینیم که نقیض آن رخ داده و قم خود کانون و سرچشمه این بیماری مرگبار شده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود!!» . باید از جناب سروش پرسید که آیا برداشتی نادر از این روایت که برای فرار از بیماری ها به قم بگریزید را می توان به قاطبه عالمان دینی نسبت داد؟! اساسا کدام یک از بزرگان و اعاظم علمی ما چنین تفسیری از روایت فوق داشته اند؟ قم بر اساس روایات متعدد، شهر علم و معرفت و چشمه جوشان دیانت خواهد بود و این خود به نیکی روشن می نماید که مراد از بلاها و فتنه ها ، نه بلاهای طبیعی بلکه فتنه های اعتقادی است که باید به این مدینه العلم مراجعه نمود و از آن چشمه جوشان، جرعه ای برداشت.
✍️ 5. سویه دیگر شبهه افکنی سروش به توسل و زیارت قبور ائمه می رسد. تعبیر وی این است « این اماکن مسمّی به مقدس به هیچ وجه از جان آدمیان مقدس تر نیستند. اولا که سابقهای در اسلام ندارند، ثانیا ما هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که این خفتگان در زیر خاک، خواه امام باشند خواه خواهر امام خواه برادر امام، صدای زائران را میشنوند و به آنها پاسخ میدهند و یا اساسا قدرت برآوردن حاجات آنها را دارند...». از زمانی که سروش مقاله صراطهای مستقیم را نگاشت و در آن جا تسنن و تشیع را دو قرائت از سنت نبوی نام نهاد، روشن شد که او دیگر بر باورها و اعتقادات ( چه باورهای شیعی و چه باورهای سنی) به عنوان رکن تدین، اصراری ندارد و به تبع الهیات لیبرال مسیحی، صرفا تجربه و احساس درونی را سنگ بنای دیانت می داند و بس ؛ آموزه ای که در مقالات « ایمان و حیرت» و ایمان و امید» در مورد آنها به تفصیل سخن می گوید. با این توصیف، دیگر از مانند او انتظار نمی رود که عقیده به زنده بودن شهدا و ابرار و نظاره گر بودن آنها بر ما داشته باشد؛ عقیده ای که بر آمده از قرآن کریم است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ( 169 آل عمران). ✍️ 6. سروش در مورد مساله شر مدعی می شود که علما و حکمای اسلامی نتوانسته اند پاسخ قانع کننده ای به آن بدهند. نگارنده بر این باور نیست که همه پاسخهایی که در اندیشه اسلامی به مساله شر و چرایی آن داده شده، صحیح است اما مجموعه پاسخهایی که مبتنی بر عقلانیت فلسفی و مباحث وحیانی به مساله شرور طبیعی داده شده، پاسخ در خوری به جوانب مساله شر می دهد از جمله توجه دادن به محدودیتهای عالم ماده، ضعف اراده و قدرت انسانی ، ابتلائات و امتحانات الهی، زمینه سازی برای رشد و تکامل مادی و معنوی انسان، عقوبت برخی از گناهان انسانها خصوصا در بعد معاصی اجتماعی، دخالت نابجای انسان در طبیعت و .... نمونه هایی از پاسخهای اندیشمندان اسلامی به مقوله شر و جوانب آن است. حال باید از خود دکتر سروش باید پرسید که روشنفکری دینی چه پاسخی به مساله شر و نسبت آن با قدرت و خیر الهی می دهد؟ جالب آن است که او در همین مصاحبه از پاسخ به این سوال طفره می رود. ✍️ 7. نکته آخر این که بر خلاف گفته جناب سروش این عالمان دینی نیستند که عوامزده شده اند بلکه عوامزدگی، روشنفکران دینی ما را گرفته که علیرغم ادعای عقلانیت و آزاد منشی فکری، متاثر از پروپاگاندای رسانه ای در فضای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و نیز گفت وشنودهای شبکه های اجتماعی ، هر آن چه را می شنوند، بی تامل و مداقّه، بر زبان جاری می کنند.
✍️حجت الاسلام محمد جعفری
🔺https://eitaa.com/meshkatnoor
✅ ما امروز با دو جبهه -که وجه مشترک هر دو سکولار (غیر دینی) بودن آنها است- درگیر و در تقابل هستیم. یکی جریان روشنفکرنمای غربگرا و دیگری مقدس نمای پُرمدعا.
وجه اشتراک هر دو، نفی اسلام ناب است. وجه افتراق آن دو نیز این است که یکی دین را لاغر و نحیف جلوه میدهد و دیگری آن را کاریکاتوری و غیرعقلانی، زشت و خشن!
1️⃣ روشنفکرنمای سکولار با سوهان مدرنیته به جان دین افتاده، آن را می ساید و می تراشد و آنقدر نازک و نحیف می کند تا با دستاوردهای مدرنیته تطبیق نماید! برای تجدد و مدرنیته اصول لایتغیری است که به هیچ وجه نباید از آنها کوتاه آمد، ولی اصول دین قابل تغییر و تحویل اند! 😳 دین (سنت) عصری و تاریخی است و تجدد وحی منزل و لایتغیر!😳
2️⃣ مقدس نمای خشک مغز نیز دین را منحصر در هیأت و محراب و حرم دانسته، با تصلب بر ظواهر برخی –تأکید میکنم «برخی»- از آیات و روایات، کاریکاتوری از دین ساخته که نه دردی از دردهای این دنیایی بشر را مداوا می کند و نه قطعاً برای آخرتشان سودی به بار می آورد.
📀 اینها همه، گذشته از خاستگاه های هر دو جریان و وابستگی های سیاسی آنها با استکبار و دشمنان اسلام است.
✅ نکته: معارضه و مقابله هر قدر با قسم اول میسور (آسان) است، با قسم دوم معسور (مشکل)! زیرا آن شفاف و روشن تابلوی جبهه مقابل را بلند کرده، اما این گرگی است در لباس میش! با نام دین و قرآنِ بر سر نیزه به مقابله با اسلام ناب می آید. به همین دلیل تقابل با او چه بسا برای خیلی از افراد جامعه که با زیر و بم افکارشان ناآشنا هستند، مقبول نیفتد. برخی هنوز اینها را نمایندگان اسلام ناب می پندارند!!!!!! 😳خلاصه استخوانی است در گلو!
✍️ حجت الاسلام سید ابوالقاسم کاظمی شیخ شبانی
🔺https://eitaa.com/meshkatnoor
سریال پایتخت شش این که این روزها از سیمای جمهوری اسلامی در حال پخش است با وجود جذابیتهایی که باعث شده اقشار مختلف مردم به تماشای آن بپردازند، انتقادهای را نیز به دلیل عدم رعایت برخی نرمهای مذهبی نظیر روابط محرم نامحرم، نوع موسیقی، ادبیات حاکم بر سریال و مانند آن برانگیخته است.
دربارهی نقدهای وارده چند نکته به نظر میرسد:
1- غالب فیلم سازان و بازیگران سینما و تلویزیون کنونی ایران تربیتیافته نظام آکادمیک غربی هستند و شاکلهی شخصیتی آنان در چنین پارادایمی شکل گرفته است. به عنوان دانشجویی که دانشکده ما سالیانی همجوار دانشکده هنر بود، معتقدم شاکله چنین فضایی اجازه تربیت نیروی انقلابی و همراستا با اهداف انقلاب و اسلام را نمیدهد و معمولا نیروهای مومن را نیز پس از مدتی در خود هضم خواهد کرد.
2- تئاتر، سینما و تلویزیون یکی از هنرهای تاثیرگذار بر ذهن بشر مدرن است و اگر نظامی به این مقولات بیتوجهی کند خود را از دو سلاح فکری تاثیرگذار محروم کرده، ضمن اینکه به دگم اندیشی و ضدانسانی بودن متهم خواهد شد. بر این اساس جمهوری اسلامی به عنوان یک نظامی که داعیه جهانی شدن دارد نمی تواند این دو مقوله را از دست بدهد.
3- اکنون سئوال با توجه به عدم وجود ساختاری موازی با ساختار فعلی و معیوب سینما آیا میتوان از آن صرف نظر کرد؟ پاسخ به این سئوال از منظر نگارنده منفی است، زیرا سکونت در خانهی معیوب و کلنگی بهتر از اسباب کشی به خانهی تازهسازی است که هنوز در مرحلهی فونداسیون است و دیوار و سقف ندارد. ما در فضای دینی هنوز چارچوب قابل اتکایی ایجاد نکرده ایم و ناچار بایستی از همین عوامل کنونی سینما با همهی کاستیها استفاده کرد تا بتوان سریال مختار و محمد رسول الله و یوسف پیامبر ساخت. این مثال قبلا نیز در واکنش به بحث طب اسلامی عرض شد که با طب دینی در صورت ایجاد یک ساختار است با همه مولفههای آن و برای همین است که رهبر معظم انقلاب به همین ساختار کنونی پزشکی اعتماد میکنند تا بتوان بر کرونا فائق شد زیرا مباحث مطرح شده در طب اسلام صرفا در حد چارچوب است و اساسا ساختاری ایجاد نکرده است.
4- شهید آوینی به عنوان متفکری مسلمان که با نگاهی توحیدی وارد عرصهی هنر سینما شده است در کتاب آینه جادوی خود به تفصیل مبانی فکری و فلسفی هنر هشتم را مورد بررسی قرار داده است و معتقد است اساسا سینما به عنوان یک سرگرمی که وظیفهی اصلی آن ایجاد غفلت است چندان با ماهیت آگاهی بخش و مذکّر دین سازگار نیست با این وجود میتوان از آن در راستای برخی منافع دینی و هدایت قوهی تخیل آدمی از آن استفاده کرد. از منظر او این تکنیک مانند اسب چموشی است که برای استفاده مناسب از آن باید به آن افسار زد تا از کنترل خارج نشود.
5- بر این اساس لازم است نیرویهای مومن و انقلابی تلاش کنند به تدریج ساختاری موازی با ساختار غربی کنونی ایجاد کنند و به تدریج تقویت شود امری که با تقویت جشنوارههای مثل عمار با شبکه افق، کلید خورده است هرچند متاسفانه به دلیل رویکردهای سیاسی در جشنوارها و تامین اعتبار در این سالها تقویت نشده بلکه تضعیف شده است.
6- با توجه به مباحث فوق در مواجهه با سریالهای تهیه شده در سینما نمیتوان نگاه ایدهال صفر و صدی داشت. از یکسو نمیتوان بازیگران را از خود راند بلکه با توجه به آغوش باز غربیها برای استفاده از آنها تا حد ممکن باید آنها را نگه داشت و به سمت خواسته های انقلاب هدایت نمود. این البته به آن معنا نیست که در مقابل انحرافات روشن آنها سکوت کنیم بلکه لازم است در صدا و سیما، متخصصین و اهل دقت بر روند کار اینها نظارت کنند تا دچار لغزشهایی صریح نشوند و هنجارهای دینی ما که حاصل ایثار و جانبازی انسانهای بیشمار است، را به فنا ندهند.
7- در مورد سریال مذکور میتوان گفت با توجه به اینکه در این فضای پر از آسیب شبکههای ماهوارهای و اجتماعی، ساعتی مردم را سرگرم میکند، مفید است در عین حال لازم است به صدا و سیما هم متذکر شد تا با توجه به حساسیتهای دینی سازندگان آن دقت کنند و اعتقادات مردم را زیر سئوال نبرند، بر این اساس سئوال ایناست که آیا واقعا بر دیالوگهای کوچهبازاری و ناهنجار شخصیتی مانند بهتاش نظارت شده است و آیا برخی موسیقیها، جایگزینی نداشت؟ ✍️ حجت الاسلام دکتر داود فاضل فلاورجانی 🔺https://eitaa.com/meshkatnoor
✅ یادداشتی از #سوز_دل یا #کمپین_مطالبه از صداوسیما برای دعوت از مراجع تقلید
🔺هماکنون به بهانه #ویروس_کرونا گروهی از خردهگرایشهای خبیث که نامدارترین آنها گروههای وهابی و روشنفکرنماهای سکولار هستند، در فضایرهاشدهٔ مجازی -قتلگاه جوانان- در حال گرفتن ماهی از آب گلآلودند و بر اعتقادات شیعیان که پایههای قویِ عقلی، قرآنی و روایی دارد، میتازند.
🔺حرکت نیروهای ارزشی و انقلابی در پاسخ به شبهات، چندان موثر و موجآسا به نظر نمیرسد. (سوگمندانه باید گفت برخی از انرژیها هم صرف دعوای طب سنتی و جدید میشود.)
آیا صدا و سیما نباید مانند شبهای رمضان، تمام امکانات خود را برای سخن گفتن مستقیم مراجع عظام تقلید با مردم به کار گیرد⁉️
آیا صداوسیما همچنان میخواهد به جای تزریق آرامش واقعی که تنها با علم و معنویت حاصل میشود با مخدرهایی چون موسیقی و #سلیبریتیهای کمسواد به جامعه آرامش کاذب دهد⁉️
🇮🇷 #مراجع_تقلید که مظهر و تلفیق علم و معنویتاند، در طول تاریخ پرافتخار ایران، همواره پناهگاه و ملجأ مردم ما بودهاند.
سخن گفتن مستقیم این بزرگواران با مردم، هم برای مردم آرامشآفرین است و هم جهت پاسخ علمی به شبهات و ایمنسازی روح و روان جامعه لازم است.
⛔️ احتمالا گروهی این امر را بدین سبب برنمیتابند که #شبهات_کرونایی تنها خواص را درگیر کرده، نه تودههای مردم را و اگر به این مباحث ضریب داده شود، گروه بیشتری در معرض شبهات قرار میگیرند.
پاسخ این است:
🔺اولا، آشنایان با فضای مجازی میدانند، با ورود ویروس شبهه در فضای مجازی، احتمال سرایت آن (wanted or unwanted) برای همه وجود دارد. این خاصیت امر دیجیتالی است.
🔺ثانیا، دگر اندیشان با تمام ظرفیت رسانهای در پی انتشار این شبهات هستند.
🔺ثالثا، در آینده ممکن است، ویروسهای شبهات در سطح وسیعتری انتشار یابد و بدیهی است، پیشگیری و مقاومسازی فکری جامعه، همواره بهتر از درمان است. تا کی ما باید پدافندی عمل کرده و منتظر حمله باشیم. آفند، بهترین دفاع است.
به عنوان یک طلبه کوچک برایم چقدر تلخ است که بگویم، شبکههای مسیحی انگلیسی و ایتالیایی زبان (با توجه به تلفات بالای #کرونا در ایتالیا و #تعطیلی_کلیساها) بهتر از امثال بنده وارد میدان شدهاند!!
سیدعلیرضا طباطبائی
دانش آموخته حوزه علمیه قم
دکتری حقوق عمومی
دکتری فضای مجازی
🔸پاسخی کوتاه به نگاه سروش به توسل در عرصه کرونا👇👇👇👇 سروش در مصاحبه خود در مورد کرونا ادعای میکند که دین باید معرفت بخش باشد و انسان را به تفکر وادارد ولی خود وی خدا را محدود به یک معشوق صرف می نماید و معتقد است که حل مشکلات طبیعی و از جمله کرونا را باید در همین عالم مادی و ساز و کارهای آن جستجو نمود . سوال این جاست که در این بیماری فراگیر ، باید از چه کسی کمک بخواهم؟ از کسانی که خود درگیر این بیماری هستند و با فوت هزاران نفر هنوز درمانی قطعی برای آن پیدا نکرده اند یا این که در کنار درمانِ پزشکی، چشم امید به کمک کسی داشته باشم که قدرتش ورای همه قدرتهاست. سروش با تفکیک دینداری به سه شاخه دینداری معیشت اندیش، معرفت اندیش و تجربت اندیش، دینداری همراه با توسل و و دعا را معیشت اندیش و نامعقول دانسته و دینداری صحیح را دینداری مبتنی بر معرفت می داند . در پاسخ باید گفت که این بیماری بهانه ای شد تا ببینم انسان آنقدر ضعیف است که موجودی میکروسکوپی او را از پای درمیآورد، پس باید به دنبال قدرتی فراتر از قدرت انسان بود؛ آیا این معرفتی نامعقول است !؟ پس دینداری متدینان و توسل و تضرع کاملا مبتنی بر معرفت اندیشی است.
🔸حجت الاسلام امیر پژوهنده
🔸https://eitaa.com/meshkatnoor
🔆دیدگاه علامه مصباح یزدی دربارۀ طب اسلامی
✏️آیت الله مصباح یزدی در زمینه طب اسلامی چنین می نویسد:
✅آيا پيغمبر اكرم و ائمه اطهار(ع) در زمينه «طب»؛ مطلب جديدي آوردهاند يا آنچه نقل شده[مثلاً در کتابهای طب النبی و طب الرضا]، كم و بيش در كتابهاي پيشينيان و هم دورههاي آنان هست؟
✅ آيا آنها [منقولات از پیامبر اکرم و اهل بیت]همان دستوراتي است كه در طبهاي قديم باستاني نظير طب يوناني، طب ايراني، هندي و چيني مطرح بوده است،...به هر حال نخستين پرسش در اين باب اين است كه بين آنچه در روايات اهل بيت(ع) راجع به مسايل طبي آمده، با آنچه در كتب يوناني يا كتب ايراني يا ساير تمدنهاي كهن وجود داشته، چه تفاوتي است؟
✅اگر قرار است به مسأله طب اسلامي بها دهيم، و آن را بكاويم و بررسي كنيم كه در اين ميراث ديني، چه چيزهايي وجود دارد كه ميتوان از آن استفاده كرد، بايد طرح تحقيقي عالمانهاي براي اين كار طراحي كنيم.
✅صرف قرائت چند آيه و روايت و نقل يك داستان، مشكل ما را در تحقيق طب اسلامي يا طب نبوي حل نميكند. روايات در دسترس است، كتابهايي هم نوشته شده و شرحهايي نيز براي آن، نگاشتهاند، اينها اگر كارآيي داشت، تا به حال از آن استفاده ميكردند.
✅آيا تعريف از طب بوعلي و محمدبن زكريا رازي، مفهوم طب النبي را شرح ميكند؟ آيا طب النبي همان است كه آنها گفتهاند؟! درحالي كه :
🔹بيشتر مطالب آنان[طب بوعلی و رازی] از يونانيان گرفته شده و براساس نظر و روش آنها پيش رفته و تحقيق شده است. مباني طب بوعلي همان اصول موضوع يونانيان است. مطالبي از قبيل: عناصر اربعه و اخلاط اربعه كه در بدن موجود است مثل: خون، صفرا، بلغم و سودا در طب يوناني و طب باستاني وجود دارد.
🔹پس نميتوان مطالب ذكر شده را طب اسلامي ناميد؛ چرا كه در آنها نه از اسلام اثري پيداست، نه وحي در آن مطالب نازل شده و نه بر تحقيقاتي كه ديگران كردهاند مطلب خاصي اضافه شده است. گاهي مفاهيم براي ما خلط ميشود.
✅اگر گفتيم طب اسلامي همان طب يوناني است ــ يا چيزي شبيه آن يا با يكي از طبهاي باستاني شباهت دارد ـ تحقيق درباره طب اسلامي (به عنوان اسلامي) ديگر جايگاهي نخواهد داشت، و اگر بخواهيم تحقيق كنيم بايد در همان طب سنتي تحقيق كنيم.
✅وقتي ميتوانيم طب اسلامي را به عنوان يك موضوع ويژه تحقيق كنيم كه، بر اين باور باشيم اسلام موارد خاصي را در اين زمينه آورده است و اين ميتواند پيشفرض تحقيق باشد، يعني بدانيم كه اسلام مطلب جديدي را در اين زمينه آورده كه بايد آن را كشف كرد. براي مثال صرف اين كه روايتي را پيدا كنيم كه مسألهاي را مورد تأكيد قرار داده كه هم در قانون بوعلي، هم در كتاب جالينوس، هم در كتاب بقراط و... نشانهاي از اشاره به آن مسأله ديده ميشود نميتوان اظهار داشت كه آن را اسلام آورده است.
✅مرتبه و شأن پيغمبر(ص) هيچ وقت بيان مطالب طبي يا مطالب فيزيكي نبوده، بلكه شأن او هدايت است. دليلي كه ما براي نبوت اقامه ميكنيم اين نيست كه نيازهاي مادي بشر را رفع كند. بشر با تحقيقات علمي خود و به همراه انگيزههايي كه در نهان دارد، ميتواند راه زندگي دنيايي و راه تأمين سلامتي خود را كسب كند.
✅ اگر پيغمبر اكرم و ائمه اطهار مطالبي را در اين زمينهها فرمودهاند، براي اين نبوده كه وظيفه نبوت و رسالت آنان اقتضاء ميكرده است؛ بلكه آن مسايل مصالحي بوده از روي تفضل و كمك به مردم، عنايت ميفرمودند، بيان و راهنمايي ميكردند. وظيفهي اسلام اين نيست كه مطالب طبي بيان كند.
✅در حقيقت، ما اگر طبي به عنوان طب اسلامي نداشته باشيم، هيچ نقصي در دين اسلام يا در انجام وظيفه پيغمبري نيست. اگر در اين زمينه ميخواهيم تحقيقي كنيم، براي دانستن اين مهم است كه بدانيم پيامبر و امامان علاوه بر وظيفه نبوت و رسالت چه كمكهايي به انسانيت كردند و چه مواريث علمي و گرانبهايي براي ما جهت بهرهگيري برجا گذاشتند. پس اولين اصلي كه ما بايد به عنوان يك اصل و پيشفرض تحقيق دربارة طب اسلامي يا طب النبي بپذيريم اين است كه پيغمبر مطالب جديدي آورده باشد.
◀️ منبع: استاد محمد تقی مصباح یزدی، پيشفرضهاي طب اسلامي: پرسشهايي براي پژوهش، همايش طبالنبي(ص) _ سالن همايشهاي رازي دانشگاه علوم پزشكي تهران _85/12/10