ازدواج و فرزند آوری در اسلام [قسمت سوم] دلیل چهارم [بر استحباب ازدواج]: اجماع در مورد استحباب ازدواج و فرزند آوری نه تنها در میان فقهای شیعه، بلکه در میان همه فقیهان مسلمان اتفاق نظر وجود دارد، ولی چون مستند این اجماع ادله نقلیه [کتاب خدا و سنت] است، از این رو این اجماع و اتفاق نظر نمی تواند به عنوان دلیل مستقل شمرده شود، بلکه فقط بیانگر این است که در دلالت ادله نقلیه بر ارزشمندی و استحباب ازدواج و فرزنداوری اتفاق نظر وجود دارد. همسرگزینی در کلمات فقیهان فقیهان نیز با توجه به آیات قرآن کریم و روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام به استحباب ازدواج و فرزند آوری و کراهت بی همسر بودن فتوا داده اند. سید محمد کاظم یزدی (رحمه الله) درباره ازدواج گفته است: «از بعضی از اخبار كراهت عزب بودن استفاده می شود... و بنا بر قول اقوی در استحباب ازدواج بين کسی که به آن اشتیاق داشته باشد و کسی که به آن مشتاق نباشد فرقی وجود ندارد، زیرا اخبار در این باره اطلاق دارد و نیز برای اینکه فائده آن به كسر شهوت انحصار ندارد، بلکه فوائد دیگر دارد که یکی از آنها افزایش نسل و فراوان شدن گوینده "لا إله إلا الله" است‌… مسأله 3. آنچه مستحب است طبيعت اردواج است، چه‌ قصد قربت داشته باشد و چه قصد قربت نداشته باشد، و عبادت بودن و ثواب داشتن آن به قصد قربت توقف ندارد. مسأله 4. استحباب ازدواج با ملاحظه نفس و طبيعت آن است. و أما با ملاحظه عوارض آن بر اساس احكام پنجگانه تقسیم می شود، از اینرو گاهی به سبب نذر یا عهد یا سوگند و نیز در جایی که مقدمه برای واجب مطلق باشد و یا در ترك آن گمان ضرر و یا وقوع در زنا و یا حرام دیگر وجود داشته باشد واجب می‌شود، و گاهی مستحب و گاهی حرام می‌شود، مانند آنجا که به واجبی اخلال برساند، اخلال به واجب مانند اینکه مانع تحصيل‌ علم واجب و یا ترك حقی از حقوق واجب گردد... و گاهی ازدواج مكروه می‌شود، مانند آنجا که وقوع در مكروهی را سبب گردد، و گاهی مباح می‌شود، مانند آنجا که مصلحت تركش با مصلحت انجام دادنش تعارض داشته باشد... [العروة الوثقی 2: 796 (اسلامیه)، کتاب النکاح]. فقیهانی که نوعا بر عروة الوثقی حاشیه زده اند در مورد استحباب ازدواج چیزی بیان نکردند و این نکته بیانگر تایید فتوای سید پزدی (رحمه الله) در مورد استحباب همسرگزینی و فرزند آوری است. امام خمینی (رحمه الله) نیز گفته است: «ازدواج از مستحبات مؤکّد است و آنچه در تشویق به آن و مذمت از ترک آن (در اخبار معصومان علیهم السلام) وارد شده بی شمار است» [تحریر الوسیله، ج 2 ص 211]. امام خمینی (رحمه الله) در ادامه تعدادی از اخبار را نقل کرده و سپس احکام ازدواج را بیان نموده است. سقط جنین یکی از موانع بزرگ افزایش نسل انسان سقط جنین و کشتن فرزند در رحم مادر است، سقط جنین گاهی از روی ناچاری و برای نجات جان مادر و مانند آن است، در این صورت طبق نظر پزشک متخصص عمل می شود و حرمت شرعی ندارد، گرچه این موضوع حکم وضعی وجوب پرداخت دیه را بر نمی دارد، ولی سقط جنین در صورت ضروری نبودن، افزون بر وجوب پرداختن دیه قتل، از جهت تکلیفی نیز حرام است.‌ برای اثبات حرمت و نا مشروع بودن سقط جنین به آیاتی از کتاب خدا یعنی قرآن کریم و سنت [روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام] و دلیل عقل استدلال شده است. دلالت کتاب خدا بر حرمت سقط جنین برای اثبات حرمت سقط جنین از سوی پدر و مادر به آیاتی از قرآن کریم استناد کرده اند که در اینجا مورد بررسی قرار می گیرد. الف: خداوند فرمود: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيرا» [الإسراء:31]. «و فرزندان خود را به خاطر ترس از فقر نکشید، ما شما و آنان را روزی می دهیم. به یقین کشتن آنان گناه بزرگی است». ب: خداوند فرمود: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُم‏» [الأنعام: 151] «فرزندانتان را از فقر نکشید، ما شما و آن ها را روزی می دهیم». گرچه این دو آیه بر حرمت سقط جنین دلالت ندارد؛ زیرا موضوع این آیات «حرمت قتل اولاد» است؛ نه سقط جنین و قتل اولاد غیر از سقط جنین است؛ زیرا اولاد که جمع «ولد» است از ماده ولادت [زاده شدن] است. بنابراین به فرزند انسان تا هنگامی که در رحم است، حقیقتاً ولد گفته نمی شود؛ زیرا هنوز ولادت و زایمان صورت نگرفته است؛ بلکه بعد از ولادت و زایمان به آن ولد گفته می شود و سلب حیات او قتل او شمرده می‌شود، ولی سلب حیات از جنین تا زمانی که در رحم است را سقط، اسقاط و اجهاض می‌گویند، نه قتل.