لبخند کعبه (قسمت ششم) (احمد باقریان ساروی) ولادت على عليه‏السلام تاريخ عرب پيش از بعثت و هجرت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏، بر اساس سالى بود كه سپاه ابرهه براى تخريب كعبه با پيلان فراوان از يمن به سوى مكه حركت كرده و نرسيده به شهر مكه به وسيله پرندگانى به نام «ابابيل» از پاى در آمده بود، آن سال را «عام الفيل» ناميده و مبدأ تاريخ خود قرار دادند، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ در همان سال ديده به جهان گشود و على عليه‏السلام در روز سيزدهم ماه رجب سال سى عام الفيل در مكه در داخل كعبه به دنيا آمد.( بحارالانوار، ج 35، ص 5، ح 3) سبط بن جوزى نوشته است: روايت شد كه فاطمه [دختر اسد و مادر على عليه‏السلام] خانه خدا را طواف مى‏كرد، در حالى كه على عليه‏السلام را باردار بود، درد زايمان گرفت، درب كعبه براى او گشوده شد، او داخل كعبه شد و على[ عليه‏السلام] را در آن به دنيا آورد.( تذكرة الخواص، ص 10) عبد المنعم هاشمى در كتاب «عصر الصحابه» نوشته است: «على بن ابى‏طالب در سال سى و دوم ميلاد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ در داخل كعبه به دنيا آمد.( عصر الصحابه، ص 113) شبلنجى نيز نوشته است: او در داخل بيت الحرام و طبق قولى در روز جمعه متولّد شد.(نور الأبصار، ص 156) موصلى نوشته است: مولد او در كعبه بود و هيچ‏كس جز او در كعبه به دنيا نيامد.( مناقب آل محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم النعيم المقيم، ص 55) محمد بن طلحه هاشمی نیز تولد علی علیه السلام در کعبه را ذکر کرده است.(مطالب السؤول، ص 43) چگونگى تولّد على عليه‏السلام گنجى شافعى با سندى از جابر بن عبد اللّه نقل كرده است كه گفت: من از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ در باره ميلاد على بن ابى‏طالب[ عليه‏السلام] پرسيدم، او فرمود: در باره بهترين مولودى پرسيده‏اى كه به مانند مسيح زاده شد، خداوند على را از نور من و مرا از نور او آفريده است و ما هر دو تن از يك نوريم؛ سپس خداوند ما دو تن را از صلب آدم عليه‏السلام به صلب‏هاى پاك به رحم‏هاى پاك منتقل كرد و من از هيچ صلبى منتقل نشدم جز اينكه على با من منتقل شد، همچنان اين‏گونه بوديم تا اينكه خدا مرا به بهترين رحم كه آمنه است منتقل كرد و على را در بهترين رحم كه فاطمه بنت اسد است قرار داد. در زمان ما مردى زاهد و عابد بود به نام مبرم بن دعيب بن شقبان، مدّت دويست و هفتاد سال خدا را عبادت كرد و از خدا درخواستى نكرد، خداوند ابوطالب را به سوى او فرستاد، آن‏گاه كه مبرم او را ديد، براى او از جاى خود بر خاست و بر سر او بوسه زد و او را در كنار خود نشاند؛ سپس به او گفت: تو كيستى؟ گفت: من مردى از تهامه هستم، مبرم گفت: از كدام تهامه؟ ابوطالب گفت: از بنى هاشم، عابد ايستاد و براى بار دوم بر سر او بوسه زد؛ سپس گفت: خداوند علىّ اعلا به من الهام كرده است. ابوطالب گفت: آن چيست؟ گفت: «فرزندى از پشت تو بيرون مى‏آيد كه ولىّ خداوند است». در آن شب كه على زاده شد زمين نورانى شد، ابوطالب [از خانه] بيرون آمد و مى‏گفت: اى مردم ولىّ خدا در كعبه زاده شد.(گ نجى، كفاية الطالب، الباب السابع، ص 405 - 406.)