#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
147 - بی عینک می خواند 👓
جناب آقای حاج محمد حسن ایمانی که داستانهای متعددی اوایل کتاب از ایشان نقل شد در ماه رجب 94 مشهدمقدس رضوی علیه السّلام مشرف بودند؛ پس از مراجعت نقل نمودند جمعیت زوار به طوری بود که تشرّف به حرم مطهر سخت و دشوار بود.
روزی با زحمت و مشقت وارد حرم مطهر شدم، کتاب مفاتیح را باز کردم، دست در جیب نمودم تا عینک را بیرون بیاورم چون چند سال است بدون عینک نمی توانم خط بخوانم ، دیدم عینک را فراموش کرده ام همراه بیاورم ، سخت ناراحت و شکسته خاطر شدم که به چه زحمتی به حرم مشرف شدم و نمی توانم زیارت بخوانم.
در همان حال چشمم به خطوط مفاتیح افتاد، دیدم آنها را می بینم و می توانم بخوانم ، خوشحال شدم و زیارت را با کمال آسانی خواندم و خدای را سپاس کردم.
پس از فراغت و خارج شدن از حرم مفاتیح را باز کردم دیدم نمی توانم بخوانم و بمانند پیش بدون عینک خط را نمی شناسم و تا کنون چنین هستم. دانستم که لطفی و عنایتی از طرف آن بزرگوار بوده است .
فهرست کتاب