خاک پای حضرت آقا،، منتظر منتقم ناموس خدا:
شهید محمد علی حسینی
هرچه اصرار کرد مادرش اجازه نمی داد به سوریه برود. تصمیم گرفت فرار کند و خودش را به تهران به تیپ فاطمیون برساند و از آنجا اعزام شود.
✅در حین فرار توسط ماموران ایست و بازرسی مهریز مورد تعقیب قرار می گیرد. در دل شب به بیابان می زند راه را گم می کند.
✅بانویی نقاب بر چهره را می بیند. شوکه می شود. آستین پیراهن دست راستش را می گیرد. چند قدمی همراهش می آید و به او می گوید: «پسرم برگرد مادرت را راضی کن به ما میرسی!»
وعاقبت خودش را به قافله شهدا رساند
#اللهم_ارزقنا_شهادت 🌷🕊🌷🕊🕊