ازسرکنجکاویرفتمسراغدفترش
دیدمتعدادینامهونوشتهلابهلایکاغذهاست
نامهیکبسیجیکهنوشتهبود: حاجهمتمنشماروحلالنمیکنمالانسهماهاستکه
درسنگرمنتظردیدنرویِماهشماهستماماشماروندیدم..
نامهدومهمابرازعلاقهیکبسیجیدیگر
ابراهیمبرگشتداخلاتاقوچشمشبه نامههاافتادگفت:خواندیژیلا؟
اوننامههاکهخصوصیبود
گفتم:چقدردوستتدارنابراهیم!
کنارمهدینشستویکچاییریخت..
درچشمهایشاشکجمعشدوشروعبهگریهکرد
گفت:اینبچهبسیجیهاخودشانسراسر
نوروپاکیهستندوگرنهمنکسینیستم
فکرکناینبسیجیهای۱۵سالهشبهاقبرمیکنند
وتاصبحاشکمیریزندوالعفمیگویند!
ژیلابخدامنلایقمحبتآنهانیستم..
گفتم:لابدچیزیداریکهآنقدردوستتدارند
دیگر...
گفت:دلهایخودشاناستکهصفادارد🌿♥
#شهید_ابراهیم_همت
@madadazshohada