بند اول: دلش بی کرانه رقیه کنج عرش آشیانِ رقیه قامت سرو اکبر و عباس میشه سایه بان رقیه به روی پر جبرئیل جا داره/ جانم میون چشاش عکس دریا داره/ جانم پسرای ارباب علی هستن پس، دخترش هم ارث از، نام زهرا داره صاف و ساده شبیه آبه مثل ماه تو شبا میتابه توی این شام ظلمت تنها قرص قمر اربابه بند دوم: چشاش گوهر و الماسه گیسوهاش عطر باغ یاسه بهتر از این نمیشه وقتی عموش حضرت عباسه به روی لبش قند و شکّر داره/ جانم دوباره ملک عود و مجمر داره/ جانم سه تا علی داره اباعبدالله، یعنی این‌که رقیه، سه برادر داره تو چشماش نور تردد داره روی لبهاش تشهد داره اربابم توی خونه ش امشب باز جشن تولد داره