. بر ناله های بی اثرم توبه می کنم بر حال و روز پر شررم توبه می کنم با گریه های خویش به جایی نمی رسم حالا بر اینکه بی سپرم توبه می کنم بال و پرم فدای گناهم شد و شکست بهر شفای بال و پرم توبه می کنم هر چه به در زدم، درِ این خانه وا نشد دلخسته ای به پشت درم توبه می کنم خشکیده است چشم همیشه بهاری ام اشکی بده بر این بصرم، توبه می کنم یاسیدالکریم، پناهم نمی دهی ؟ من آن گدای در به درم توبه می کنم یاد عذاب، درد سرم را زیاد کرد از آنچه آمده به سرم توبه می کنم عمرم گذشت و هر سحر از غافلین شدم حالا برای هر سحرم توبه می کنم هرکس که رفت کرببلا توبه کرد و رفت  امشب منم به عشق حرم توبه می کنم .