. و سلام اللّه علیها‌‌ اگرچه دستِ گدا از ضریحتان دور است بساطِ روضه و گریه به‌لطفتان جور است برایِ نوکرت این آه و گریه شیرین است اگر چه قطره‌یِ اشکِ دو دیده‌اش شور است بهشتِ ماست اتاقی که از تو می‌خوانیم اِرم اگر نَشود حرف از حرم گور است ببین که سینه‌زنت بغض کرده واویلا شبیهِ طفلِ غریبی که خانه‌اش دور است به طفلِ گمشده سیلی زدن مروّت نیست پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم چرا به گونه‌یِ دردانه‌یِ تو هاشور است به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید دعایِ ندبه دمِ سینه‌هایِ مکسوره‌َست علیه_السلام .