.
#زمینه #شب_سوم
#حضرت_رقیّه سلام اللّه علیها
سبک دنیا بدون تو.....
#سبک_دنیای_بی_حسین
چی سرش اومده
پیکر که نداره
رگها پاره پاره
خسته روی پایِ..... زخمیم سر میذاره
چی سرش اومده
گونههاش کبوده
رو مو خاک و دوده
یتیمی برایِ ..... این سهساله زوده
سلام بابایی
خوش اومدی امّا عمو کجا مونده؟!
چرا تو تنهایی
سلام بابایی
غروبی که رفتی شد قد و بالایِ.....
رقیّه زهرایی
سلام بابایی سلام بابایی
چی سرش اومده؟!
سَرْ سنگینه با من
بد سر رو بریدن
خاتمش رو دیدم تو انگشتِ دشمن
چی سرش اومده؟!
رو لب خون نشسته
دیدههاشو بسته
دندوناش شبیهِ ...... دندونام شکسته
سلام بابایی
منو ببر اینجا به حال و روزِ این
قافله خندیدن
سلام بابایی
گوشوارههایی که خریدی واسه من
شامیا دزدیدن
سلام بابایی سلام بابایی
اَحلاٰ مِنَ العسل...
#شب_سوم_محرم #زمینه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.👇
.
#زمزمه (شور) لطمهزنی
#شب_سوم #حضرت_رقیه سلام اللّه علیها
سبک به سمت گودال از.....
خیمهها که میسوخت
از ترس دویدم من
یه جوری سیلی زد
دیگه ندیدم من
رو به نجف کردم
ناله کشیدم من
لگد که زد تازه
روضه چشیدم من
یکی صدا میزد
انگشت بریدم من
یکی میگفت با چنگ
گوشواره چیدم من
یکی میگفت پایِ.....
سری که پاشیده
با قیمتِ خوبی
کنیز خریدم من
با لگد از رویِ....
ناقه که افتادم
پهلوم شکست تازه
مادرُو دیدم من
منو نوازش کرد
دردِتو میفهمم
آخه با ضربهیِ....
لگد خمیدم من
به من نمیگفتی
تو کمتر از گُل آه
چه حرفایی از زَجر
تو راه شنیدم من
اونقَدِه رو لبهام
با مُشت کوبیدم من
که با لبِ خونی
بابامو دیدم من
عمّه بگو واسهَم
چی سرش آوردن
که نامرتّب این
رگهارو دیدم من
به سمتِ گودال از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
#سبک_بسمت_گودال_ازخیمه_دویدم
#شب_سوم_محرم #زمزمه #شور #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.👇
.
#پنجم_صفر
#شور_حماسی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#بند_سوم_مهدوی
فاطمه ی خون خدا رقیه
خدیجه ی کربوبلا رقیه
تو کودکی شدی تو از لیاقت
مدرس حجب و حیا رقیه
ای ناجی امامت
مهد نجابت
نور هدایت بی بی
تو صاحب مقامی
خورشید شامی
بنت الامامی بی بی
ای جانم رقیه ....
🌸🌸
قبله ی قلب اولیا رقیه
کوثر دیگر خدا رقیه
اسم تو جون میده به اهل هیئت
شور دم سینه زنا رقیه
ای گوهر معظّم
بانوی مریم
روح مُحرم بی بی
تو فاطمه خصالی
اوج جلالی
شرط کمالی بی بی
ای جانم رقیه...
🌸🌸
مجری عدل مرتضی، یامهدی
منتقم کربوبلا، یامهدی
با انتظار فرج تو وَلله
میشه قبول طاعات ما، یا مهدی
ای وارث پیمبر
صمصام حیدر
خونخواه مادر، مهدی
تو رهبره قیامی
نور الْاَنامی
حُسن ختامی، مهدی
ای جانم یا مهدی....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
خدایا چنان کن سرانجام کار..
که دیگر رهایم کند نیزه دار
شبیه اسیران جنگی شدم
رخم سوخته صورتم پرغبار
به یک سمت زجر و به یک سمت شمر
برایم نمانده ست راه فرار
روی صورتم چنگ محکم زدند
همین پیرزنهای گوشه کنار
دویدند روی تنت ده سوار
دویدند دنبال من صد سوار
گذر کردن از کوچه های شلوغ..
چه سخت است بر دختر با وقار!
سرم روی گردن نمی ایستد
تنم روی ناقه نشد استوار
اگرچه نخورده لب من به آب..
ولی خورده ام سیلی آبدار
فقط چوب خوردی به صبح و غروب
فقط فحش خوردیم لیل و نهار
عزیزم خداوند صبرت دهد!
که دیدی مرا با دوصد می گسار!
ملک بود خدمتگزارم ولی
به من گفت آن مست خدمتگزار
✅سید پوریا هاشمی-محرم ۱۴۰۲
#زبانحال_حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
.
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
خورشيدِ من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شرابخواران
کَت بسته، به زورِ تازیانه
"بَر" خورده به من، چرا نبوده؟!
برخوردِ کسی مودبانه
من دختر شاه عالمینم
دادند ولی به من اعانه
در راه، شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
از خاطر من نمیرود... نه...
آن ضربه ی چوب وحشیانه
سالم لب من ، لب تو زخمی؟!
واللهِ که نیست عادلانه
دیگر ز سفر بدم میاید
کِی می بری ام پدر به خانه
دیدی که ز شب هراس دارم
خورشیدِ من آمدی شبانه
✅شعر از گروه "یا مظلوم"✍
#زبانحال_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
.👇
اجرای #زمزمه
.
نوحهیِ #زمینه شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها
سبکِ ماهِ محرّم اَلسّلام ....
مهمونِ ویرون اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
سرِ پریشون اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
سرِ تو مثلِ سرم شکسته بابایی
نبودی بال وُ پرم شکسته بابایی
حُرمتِ اهلِ حرم شکسته بابایی
مثلاً گیسویِ سالم هنوزم رو سرم دارم
مثلاً جایِ این خاکا رویِ دوشِ علمدارم
مثلاً هنوزم چشمام خیلی خوب داره میبینه
هنوزم دو تا گوشواره به دو تا گوشِ سنگینه
وای بابا /۴/
گریه و ناله اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
خانوم سهساله اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
بابا چرا شده رَگات پاره پاره
بیا بریم برام بخر یه گوشواره
که دخترِ شامی نَگه بابا نداره
مثلاً برا من معجر داری میخری از بازار
مثلاً بغلم کردی که نبینه پاهام آزار
مثلاً عمو عبّاسم همهجا هوامو داره
مثلاً چیه بابایی!!! نگاه کن تو پاهام خاره
وای بابا /۴/
#زمینه #پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
.👇
.
#رباعی #جامانده زیارتِ اربعین و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها
مانندِ رقیّه تک وُ تنها ماندم
از قافلهیِ کربوبلا جا ماندم
او از غمِ تو پایِ طبق دق کرد و ....
من لنگِ گناه وُ این دلِ وا ماندهَم
#رباعی
#اربعین #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
.
.
#حضرت_رقیه
چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن
عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن
از محالات است اما گیسویم را باز کن
فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن
آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش
من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن
پادشاه عالم امشب روی دامان من است
گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن
عمه زحمت دادمت امروز راحت می شوی
گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن
از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده
زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن
موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش
نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن
✅ناصر دودانگه-محرم۱۴۰۲ 👇
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
.
.
#شور
#حضرت_رقیه سلام اللّه علیها
#سبک_همه_منتظرن
به پرِ عَلمِ ....
این سهساله قسم
یارقیّه که میگم به کربلا میرسم
نذری نینوا
خرجی روضهها
تویِ بیتالرقیّه شده نفس نفسم
سایهسارِ سرم
پرچمِ حرمت
دختر شاهِ کرم سیدةُالکرمه
هر کی زد به سینه
سنگِ عشقِ تو رو
تویِ دنیا قیامت وَاللّه محترمه
آرزوی منی
آبروی منی
وقتی گریه میکنم تو روبهرویِ منی
پادشاهِ وفا
سیّدالشّهدا
ای سلیمانِ جهان چرا تو بیکفنی
سیّدالشّهدا
سیّدالشهدا
سیّدالشّهدا یا وسیلةُالسُّعدا
سیّدالشّهدا
سیّدالشّهدا
سیّدالشّهدا یا مُقَطَّعُالاعضا
#شور #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلا
#حسین_ایمانی
.👇
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مناجات
#غزل
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوة الّا به رقیه
هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه
شد آینهی حضرت زهرا و رسیدهست
ارثیه از او أم أبیها به رقیه
از بس که گرفتند شفا از حرم او
باید که بگویند مسیحا به رقیه
تا اینکه گره واشود از کار خلایق
باید که قسم داد خدا را به رقیه
مانند رکابی که دلش بند نگین است
دلبسته شده شانهی سقا به رقیه
او جان خودش را سر عشقش به پدر داد
دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه
با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه
آشفته شده بعد عمو خواب رقیه
یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند
حاشا که کسی داد تسلا به رقیه
#میثم_کاوسی✍
#حضرت_رقیه
#آخر_مجلس #میلاد_حضرت_رقیه
.
.
#نوحه_سنتی
#شب_اول_محرم
#طلیعه_محرم
#حضرت_مسلم
صدای ارباب به گوش آید
خون محبان به جوش آید
أنا قتیل العبرات
منم سفینه نجات
ای اهل عالم
اجازه دادم سیه بپوشی
به این سیاهی گنه بپوشی
شده ضیافتم به پا
رسیده موسم عزا
شده محرم
ز شهر کوفه رسد نوایی
الهی آقا کوفه میایی
خداکند نیاوری
به همرت تو دختری
عزیز زهرا
در انتظارت نشسته کوفه
ببین غرورم شکسته کوفه
قسم به جان مادرت
میاوری تو خواهرت
عزیز زهرا
#قاسم_نعمتی ✍
...................
.
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کربلا
صدای ارباب به گوش آید
خون محبان به جوش آید
أنا قتیل العبرات
منم سفینه نجات
ای اهل عالم
زخاک صحرا رسیده آوا
خوش آمدی ای حاجی زهرا
به پا نما تو خیمه ها
به سرزمین کربلا
به دست سقا
عقیله با چه وقار کامل
پیاده گردد ز عرش محمل
اهل حرم مودب اند
همه غلام زینب اند
بیا تماشا
عزیز زهرا
صدایی آمد بیا حسین جان
دلم گرفته در این بیابان
مشو دمی ز من جدا
غم تو می کُشَد مرا
غریب و تنها
عزیز زهرا
برس به داد دلم عزیزم
بگو چه خاکی به سر بریزم
اگر ببینمت اخا
که مانده ای به زیر پا
به خاک صحرا
عزیز زهرا
#قاسم_نعمتی ✍
#ورودیه
..............
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
سه ساله اما بزرگ شامم
شدم فدای راه امامم
خرابه را کنم حرم
مُحیِ نام حیدرم (من از تبار حیدرم)
عزیز زهرا
ببین چه کرده زمانه با من
سرت گذارم به روی دامن
مگر که مُرده دخترت
چنین عوض شده سرت
عزیز زهرا
دو دیده واکن ببین عزیزم
به این قیافه شکل کنیزم؟!
لباس پاره ای به تن
نخورده شانه موی من
عزیز زهرا
#قاسم_نعمتی ✍
#شب_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
...............
.
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
صدای ارباب به گوش آید
خون محبان به جوش آید
أنا قتیل العبرات
منم سفینه نجات
ای اهل عالم
کرببلا شد منای زینب
رسیده وقت عطای زینب
منم عقیلةُ العرب
زینب هاشمی نسب
عزیز زهرا
منم از تبار ابوترابم
وقار زهراست در این حجابم
چادر من روی سرم
شبیه کعبه محترم
عزیز زهرا
ز نسل جعفر زخون حیدر
کشیده زینب زخیمه لشگر
بیا و دست رد نزن
به این دوتا جان حسن
عزیز زهرا
#شب_چهارم
#دوطفلان_زینب
...............
.
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
صدای ارباب به گوش آید
خون محبان به جوش آید
أنا قتیل العبرات
منم سفینه نجات
ای اهل عالم
به کودکی من کوه وقارم
بداند عالم حسن تبارم
منم منم عبد خدا
پارهٔ قلب مجتبی
عمو حسین جان
زخیمه دیدم . زمین تکان خورد
به پهلوی تو . نوک سنان خورد
میانپنجه موی تو
به زیر پا گلوی تو
عموحسین جان
چه نا مرتب سرم جدا شد
به سینهٔ تو تنم رها شد
کنار تو به ضربه ها
شدم به به چکمه جا به جا
عموحسین جان
#قاسم_نعمتی ✍
#شب_پنجم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
.........
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
شده چه ماهی ز خیمه عازم
یوسف نجمه جناب قاسم
شاخهٔ یاسمن شده
جوانی حسن شده
جانم به قاسم
به روی مرکب نشسته زیبا
حسن کجایی بیا تماشا
ببین شده عجب یلی
بنام مرتضی علی
جانم به قاسم
به خاک صحرا چه آرمیده
زیر لگدها چه قدکشیده
شده شبیه مادرش
شکسته صورت و سرش
جانم به قاسم
#شب_ششم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن
.................
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
به روی دستم بخواب عزیزم
بگو چه خاکی به سر بریزم
ببین شدم در اضطراب
دهم چه پاسخ رباب
لای لای علی جان
فدای چشمان نیمه بازت
به خون نشسته گیسوی نازت
چه بد بریده شد سرت
شده دریده حنجرت
لای لای علی جان
دگر برایم نمانده صبری
چه زود عزیزم میان قبری
ببین تکان دست من
خنده به روی من نزن
لای لای علی جان
.........
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
دوباره زنده شده پیمبر
به صورت تو علیِّ اکبر
تویی بزرگ عالمین
ابن الحسن ابن الحسین
علیِّ اکبر
تمام اهل حرم پریشان
پیمبرانه روی به میدان
به هر قدم که می روی
قاتل جانم می شوی
علی اکبر
شدی به ضربه چه نامرتب
تنت بریزد زروی مرکب
به طرف ببینمت
روی عبا بچینمت
علی اکبر
........
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
حضرت سقا علی خصائل
باب الجوائج یا ابوفاضل
ای پسر ام البنین
یابن امیرالمومنین
جانم اباالفضل
به اهل خیمه قوت قلبی
برای من تو کاشفِ کربی
امیری و مؤدبی
پشت و پناه زینبی
جانم اباالفضل
دعا کنم که زمین نیفتی
همین ادرک اخا تو گفتی
ز خیمه ها دویده ام
ببین که قد خمیده ام
جانم اباالفضل
دودستت افتاد میان راهم
به صورت تو خیره نگاهم
چه کرده با تو این چنین
ضرب عمود آهنین
جانم اباالفضل
#شب_تاسوعا
.............
.
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
در این شب غم به دیدهٔ تر
به گوشم آید صدای مادر
بنی نوردیده ام
شهید سر بریده ام
غریب مادر
برس به داد دلم تو امشب
بیا و بنشین کنار زینب
به چشم تر ببینمت
تا سالمی ببوسمت
غریب مادر
جدایی از تو شده عذابم
دارم سوالی بده جوابم
اگر جدا شود سرت
به پیش چشم خواهرت
بگو چه سازم
.👇
.
#شب_سوم_محرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
هیچ کی نکرد به حال من رحمی
خنده نداره این تن زخمی
زخمای روگونه م واسه کشیده های یک سپاهه
کل فضای صورتم شبیه چادرم سیاهه
این قد خمیدگی م برا اون شب جاموندن تو راهه
ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین جان
2
گفتم چرا تو اومدی برگرد
ضعیف گیر آوردی نزن نامرد
از بس کریهه چهره ات بند اومده از ترس زبونم
عقب برو نامحرمی خودم میام بده امونم
موهای سوختمو نکش چی می خوای آخه تو ز جونم
3
چی اومده سر چشات بابا؟
کجا با چی سوخته لبات بابا؟
خیلی پریشونه رگات چه بد بریده حنجر تو
از کوفه تا شام چند دفعه رفته روی نیزه سر تو؟
خیلی جسارت شد تو شام به همسر و به خواهر تو
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#حسن_کردی✍
#زمزمه
.
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
اومدی صفا دادی به ویرونه
قدمت به چشم من خوش اومدی
خیلی واست دل من تنگ شده بود
خوب کاری کردی خرابه سرزدی
کاش می گفتی که میای تا پاشمو
واسه تو غذایی دست وپا کنم
چیزی واسه پذیرایی ندارم
مجبورم سفره ی دل رو واکنم
تازه ازراه رسیدی من نمیخام
دلخوریمو به تو منتقل کنم
صحبت از گلایه نیست بابا ولی
میشه بات یه خورده درد دل کنم؟
بابایی خرابه جای خوبی نیست
درو دیوار خرابه خاکین
مگه ما به شامیا بد کردیم؟
چرا آخه اینقداز ما شاکین؟
هرجا اسمت رو آوردم زدنم
توو مسیر کوفه توو بازارشام
اینقده سیلی توصورتم زدن
جایی رو دیگه نمی بینه چشام
گفتم ازسفر بزار برگرده
به عموم میگم سرمن زدی داد
بی هوا سیلی زد و خندیدو گفت
می زنم بگو عمو جونت بیاد
تاحالا دیده بودی که من یه بار
لباس خاکی وپاره بپوشم؟
دستاشون ازبسکه سنگینه بابا
ندارم صداتو سنگینه گوشم
بابایی دلم میخاد یه بار دیگه
بغلت کنم ببوسمت زیاد
سرتو میخام روپاهام بزارم
ولی دستم دیگه بالا نمیاد
اگه گفتی مثل کی شدم بابا؟
صورتم کبوده قدم هم خمه
بعد آتیشِ میونِ خیمه ها
موهای سرم دیگه خیلی کمه
خلاصه حالا که اومدی بابا
نمیزارم دیگه تنهایی بری
به خدا خسته شدم دیگه بابا
هر جوری هست منو باید ببری
#علی_اصغرشاهسنایی ✍
.
4_5789682572900439788.mp3
1.69M
🔸حسینِ زمان
نکاتی پیرامون پیوندهای وجود مقدس سیدالشهداء و امام عصر علیهماالسلام
🎧 قسمت دوم
#حسین_زمان
#پادکست_مهدوی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوحه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
یکی اومد روبروم
یه سیلی زد باز به روم
میخواس که این لحظه رو
رو نی ببینه عموم
هر لحظه پای نیزه ها / زخمی شده احساس من
خون گریه کرده روی نی / چشم عمو عباس من
نیزه ی بد
پس بده آغوش من و
خونه دل عموم که دید
پارگی گوش من و
خونه دلش
من و میزد مقابلش
همون که بوده قاتلش
خونه دلش
###
اومدی اما چه دیر
شدم با هر روضه پیر
بیا دم آخری
من و توو آغوش بگیر
دستات کجاس اصلا چطور / این لحظَه رو باور کنم
بابا بگو بی تو چه جور / من با یتیمی سر کنم
کو تن تو / بگو چی شد پیکر تو
بوی تنور و بوی نون
میوزه از رو سر تو
دخترتم
شکسته بال و پرتم
چقد مثه مادرتم
دخترتم
#########
نمی گم از غصه هام
نمی گم از شهر شام
دلم نمیاد که تو
دلت بگیره برام
اصلا لباسم پاره نیس / رخت تنم ابریشمه
اصلا کسی ما رو نزد / گوشواره هامم پیشمه
غصه نخور / حال رقیه عالیه
جای تو هم کنارمون
توی خرابه خالیه
تاج سرم
غصه نخور به خاطرم
شکسته نیس بال و پرم
تاج سرم
#محسن_ناصحی✍
#حاج_محمد_یزدخواستی 🎤
#گوشه_عشاق
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
https://eitaa.com/madahanpirbakran
.
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند
فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند
منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد
هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد
وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید
از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید
کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد
تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد
از بسکه دید محنت و غمهای عالمین
شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین
حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد
مانند فاطمه به تنش تازیانه شد
تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا
یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا
هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت
سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت
خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید
خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید
مویی که بارها دلِ باباش، آب شد
در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد
از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست
دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست
لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود
شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود
برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش
داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش
بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید
غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید
در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد
بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد
این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید
وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید
بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت
در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت
لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد
چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#واحد
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بند1️⃣
بگیرید دست عدو رو
نمیبینم رو برو رو
مگه من چی بهش گفتم
فقط میخواستم عمو رو
منو میزد طاقت آوردم
منو میزد غصه میخوردم
یه جوری سیلی به روم زد که
دیگه فکر کردم الان مُردم
ما بودیم و -- یه مشت جنگی
یدونه محرم نداشتیم
اگه بودش -- عمو عباس
تو این جولان غم نداشتیم
بند2️⃣
یکی واسم آب بیاره
رو زخمام مرحم بزاره
امیدم رو گرفت از من
همین دوتا گوش پاره
لباس کهنه که میپوشم
میگیرم زانو تو آغوشم
مثه عمه که سرش زخمه
منم خیلی درد داره گوشم
واسه دردم -- با این احوال
نمیشه پیدا علاجی
خودم دیدم -- که گوشوارم
میفته دسته حراجی
بند3️⃣
رسیده جونم به لب هام
نشد درمون درد تب هام
میگفتم به -- عروسک هام
دلم تنگه واسه بابام
میدونم دلواپسه واسم
سه ساله بابامو میشناسم
توی گودال بود گمش کردم
رو نیزه پیدا شده واسم
روی دستات -- که خواب بودم
برام هی قصه میگفتی
ولی حالا -- الهی که
تو از رو نیزه نیفتی
#ابراهیم_روشن _روش ✍
..........
🔸گوشواره: واویلا آه و واویلا
#استادمجیدطاهری 🎤
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
.👇
.
#زمینه ، #زمزمه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#پنجم_صفر
برگشتی چه بی خبر برگشتی
برگشتی دم سحر برگشتی
من دست نوازشت رو می خوام
برگشتی چرا با سر برگشتی
راستی اون دختری که تو کوچه ها سنگم زد ، بخشیدم
اصن اون پیر زنی که چن دفه چنگم زد ، بخشیدم۲
ولی خدا نگذره از حرمله
منو کتک زد وسط سلسله
شبا یهو می پرم از خواب آخه
می پیچه تو سرم صدا هلهله
ای وای ای وای ای وای ...
برگشتی باباجونم برگشتی
برگشتی مهربونم برگشتی
به عمه جون خبر دادم که امشب
من دیگه نمی مونم برگشتی
راستی اونکه منو بد صدا میزد تو ازدحام ، بخشیدم
اوناکه میخندن به اشک من به گریه هام ، بخشیدم ۲
ولی خدا نگذره از زجر پست
یه جوری زد که دست و پهلوم شکست
منو می زد می گفتم آخه چرا؟
می گفت صدا نده همینی که هست
ای وای ای وای ....
برگشتی تو از سفر بر گشتی
واسه دیدنم پدر برگشتی
دیدم رو سرت شرابش رو ریخت
برگشتی با طشت زر برگشتی
راستی اونکه منو داد با طعنه هاش آزارم ، بخشیدم
اونکه خندید به سر و وضع و لباس پارم ، بخشیدم ۲
ولی خدا نگذره از این یزید
که مارو توی مجلس می کشید
حرف کنیزی شده من چی بگم
از این بلا قد سکینه خمید
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#حسین_رحمانی
.
#زمزمه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
_گفتگو با عمه زینب در دل خرابه
زمین به آسمون بره،یا آسمون بیاد زمین
آروم نمیگیرم دیگه،بابائی مومیخوام همین
شبای دوری از بابا تا سحر هق هق میکنم
اگه نیاد تو بغلم ،نمی خوابم، دق می کنم
تو شاهدی که دخترا، زبون درازی میکنن
خسته میشن، از سر لج دوباره بازی میکنن
دست همو میگیرن و می پرن و تاب میخورن
اَدامو در میارن و با قد خم آب میخورن
گرسنمه تو جمعشون ، از غذای لذیذ میگن
از عمودورم که بهم ،خارجی وکنیز میگن
معجرِ روی سرمو ، یه مرد پرغرور کشید
نمیدادم گوشواره مو، یکی اومد به زور کشید
لاله ی گوشمو ببین ، خونی که لخته بسته و
شبیه مادرت شدم پهلویی که شکسته و
میبینی روضه خون شدم ، گریه کنم رونیزه هاس
تسبیح این شبای من ، بابا بابا بابا باباس
به شوق دیدنش شب سردو تحمل میکنم
موهای سوخته مو ببند،دردو تحمل میکنم
دندونای شکستمو یه جوری پنهون میکنم
یه فکری هم برای این لبای پر خون میکنم
ولی بگو جلو بابام قد خم وچکار کنم؟
زخم سرم ، تاول پام، این ورم و چکار کنم؟
تو هم دیگه نمی شنوی صدای آه و ناله رو
دردسرت شدم ببخش،حلال کن این سه ساله رو
#مرتضی_عابدینی ✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بعد از تو هر لحظه
من اوضام بدتر شد
کوفه خیلی بد بود
اما شام بدتر شد
بازار نگو چه بازاری؟
ازار نگو چه ازاری
بزم شراب جه رفتاری
چوب تر و لب قاری
در اوردن اشک سقارو
زدن سیلی عمه مارو
ربابُ دروازه ساعات
ببین بابا کار دنیا رو
…..
وقتی افتادم زجر
از پشت سر اومد
طوری زد تو گوشم
گوشوارم در اومد
واسم صداشو بالا برد
انگشترش تو چشمم خورد
زخمی دو چشم و ابروم شد
اینقدر زدم تا اروم شد
من ُ اون شب با عذاب اورد
برا دستم طناب اورد
همین نامرد تو اون مجلس
خودم دیدم شراب اورد
….
از اون شب باور کن
از سایم می ترسم
رفتی و من اینجا
تنهایم می ترسم
شد موی من سفید بابا
تو مجلس یزید بابا
بی یاور شهید بابا
رگهاتو کی برید بابا
چشام تاره زخمی پاهام
ببرمن رو خسته از دنیام
دبگه من هم باهات می یام
عمو عباسم رو من می خوام
#علی_زمانیان ✍
#شب_سوم_محرم
.
#پنجم_صفر ۱۴۰۴
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
نشانت دادم ای لب سوخته، لبهای زخمی را
تو هم پنهان مکن از دخترت، سیمای زخمی را
ترک های لبم، بابا که می گویم به درد آید
فدایت می کنم اما همین نجوای زخمی را
سرم آنقدر،سنگ از این و آن خورده که یادم نیست
کجا گم کردم آخر بار، من بابای زخمی را
مرا هر کس که می بیند دلش می سوزد الا زجر
که طعنه می زند این دختر تنهای زخمی را
تو یادت هست چندین مرتبه از نیزه افتادی
و من بر خاک دیدم آن سر زیبای زخمی را؟
خودم را وعده ی آغوش گرمت داده بودم من
چه خواهی کرد امشب این من و رؤیای زخمی را؟
فدای گیسویت این گیسوان سوخته بابا
فدایت می کنم این جان سر تا پای زخمی را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.
.
#زمزمه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
_گفتگو با عمه زینب در دل خرابه
زمین به آسمون بره،یا آسمون بیاد زمین
آروم نمیگیرم دیگه،بابائی مومیخوام همین
شبای دوری از بابا تا سحر هق هق میکنم
اگه نیاد تو بغلم ،نمی خوابم، دق می کنم
تو شاهدی که دخترا، زبون درازی میکنن
خسته میشن، از سر لج دوباره بازی میکنن
دست همو میگیرن و می پرن و تاب میخورن
اَدامو در میارن و با قد خم آب میخورن
گرسنمه تو جمعشون ، از غذای لذیذ میگن
از عمودورم که بهم ،خارجی وکنیز میگن
معجرِ روی سرمو ، یه مرد پرغرور کشید
نمیدادم گوشواره مو، یکی اومد به زور کشید
لاله ی گوشمو ببین ، خونی که لخته بسته و
شبیه مادرت شدم پهلویی که شکسته و
میبینی روضه خون شدم ، گریه کنم رونیزه هاس
تسبیح این شبای من ، بابا بابا بابا باباس
به شوق دیدنش شب سردو تحمل میکنم
موهای سوخته مو ببند،دردو تحمل میکنم
دندونای شکستمو یه جوری پنهون میکنم
یه فکری هم برای این لبای پر خون میکنم
ولی بگو جلو بابام قد خم وچکار کنم؟
زخم سرم ، تاول پام، این ورم و چکار کنم؟
تو هم دیگه نمی شنوی صدای آه و ناله رو
دردسرت شدم ببخش،حلال کن این سه ساله رو
#مرتضی_عابدینی ✍
#شب_سوم_محرم
.
🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بعد از تو هر لحظه
من اوضام بدتر شد
کوفه خیلی بد بود
اما شام بدتر شد
بازار نگو چه بازاری؟
ازار نگو چه ازاری
بزم شراب جه رفتاری
چوب تر و لب قاری
در اوردن اشک سقارو
زدن سیلی عمه مارو
ربابُ دروازه ساعات
ببین بابا کار دنیا رو
…..
وقتی افتادم زجر
از پشت سر اومد
طوری زد تو گوشم
گوشوارم در اومد
واسم صداشو بالا برد
انگشترش تو چشمم خورد
زخمی دو چشم و ابروم شد
اینقدر زدم تا اروم شد
من ُ اون شب با عذاب اورد
برا دستم طناب اورد
همین نامرد تو اون مجلس
خودم دیدم شراب اورد
….
از اون شب باور کن
از سایم می ترسم
رفتی و من اینجا
تنهایم می ترسم
شد موی من سفید بابا
تو مجلس یزید بابا
بی یاور شهید بابا
رگهاتو کی برید بابا
چشام تاره زخمی پاهام
ببرمن رو خسته از دنیام
دبگه من هم باهات می یام
عمو عباسم رو من می خوام
#علی_زمانیان ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
.
#شام یا #غزه ، چه فرقی میکند؟
رباعی کودکان مظلوم غزّه و فلسطین
و روضهیِ حضرت رقیّه سلاماللهعلیها
شد گوشِ جهانیان پر از این چاوُش
کابوس شده خوابِ یزیدِ سرخوش
با هِقهِقِ دردانهیِ ویرانهنشین
دقمرگ شود ستمگرِ کودککُش
#رباعی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پایان_اسرائیل_نزدیک_است_واللهه
#حسین_ایمانی ✍
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
کارت شده به جای تماشا گریستن
کارم شده به جای مداوا گریستن
تقسیم کردهایم در این خانه کار را
از تو نفس نفس زدن از ما گریستن
میخواستم به زور تبسم کنم نشد
فرقی نداشت خندهی ما تا گریستن
گفتند حق ماست صدای تو نشنویم
ممنوع کرده شهر به زهرا گریستن
حال حسن شدهاست در این خانه تا به صبح
یا بینِ خواب نالهزدن یا گریستن
طوری گره زدند به کارم که چاره نیست
جز گوشهای نشستن و تنها گریستن
طوری گره زدند تو را پشت در به میخ
شد کار پهلویت فقط اینجا گریستن
در هِق هِقات مواظب اوضاع خویش باش
خون میچکد زِ سینهی تو با گریستن
مرهم گذاشتیم و افاقه نمیکند
کارم شده به جای مداوا گریستن
مانند تو سه سالهی این خانه میشود
نان شبش زِ دوری بابا گریستن...
با ناله گفت نیزه نشین نیزه شاهد است
من را ببین کشانده کجاها گریستن
دعوا سرِ تو بود و مرا این وسط زدند
پای مرا کشید به دعوا گریستن
از روی ناقه بد به زمین خورد دخترت
جانی نداشتم چه رسد تا گریستن
شب بود و زجر آمد و من را کشید و برد
لو داد جای دخترکت را گریستن
تا گریهام گرفت مرا بیشتر زدند
تاثیر عکس داشت خدایا گریستن
تا قافله رسیدم از از وضع صورتم
شد باز کار قافلهی ما گریستن
من خوابِ تو، رُباب ولی خواب اصغرت
دیدیم و حالِ ما شده حالا گریستن
#حسن_لطفی