.
#واحد
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
▪️بنداول▪️
آروم نمی گیره دلم از وقتی گفتی کربلا
ترسم از اینه که تو رو از من بگیرن
نیزه ها
دورت بگرده خواهرت خیمه نکن بر پا حسین
طاقت ندارم که برم بی تو از این دشت بلا
طاقت ندارم که ببینم بی قراری ای حسین
جسم علیِ اکبر و خیمه میاری ای حسین
طاقت ندارم که ببینم بین گودال بلا
تو زیر پای شامیا یِ نیزه داری ای حسین
می بینم تنت بی حاله
سر غارتت جنجاله
می بینم شبیه مادر
سر و صورتت پاماله
داداش غریبم حسین
▪️بنددوم▪️
حالم خرابه جز خودت هیچ کس نمی دونه حسین
با اینکه تو پیش منی بازم دلم خونه حسین
انگار همه دنیا داره روی سرم میشه خراب
می دونم از این قافله چیزی نمی مونه
چند روزیه تا چشمم و رو هم که می زارم حسین
می بینم اینو بی تو کوچه کوچه آوارم حسین
می بینم از رو نیزه افتاده سر تو زیر پا
اما نمی تونم تو رو دست بسته بردارم حسین
تو رو مادر قد کمون
تو این دشت و صحرا نمون
می ترسم ببینم حسین
رو لبهای تو خیزرون
داداش غریبم حسین
#محسن_طالبی_پور ✍
#واحدورودبهکربلا
#واحدنوس۱۴۰۳
#واحدمحرمامامحسینعلیهالسلام
.👇
.
#روضه_کاربردی
|⇦•بار بگشایید....
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_دوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
بی بی زینب سنّ و سالی نداره، یه مرتبه از خواب پرید، شروع کرد گریه کردن. مظهرِ عاطفه، مظهرِ مهربانیِ خدا فاطمه ست... دوید زودی بغلش گرفت گفت :دخترم زینبم! چی شده مادر؟ عرضه داشت مادر خواب دیدم، نگرانم دلشوره دارم.. گفت: دخترم زودی بیا ببرمت پیش جدّت رسول خدا. تا آورد خدمت رسول خدا، نوه ی عزیزش زینب رو بغل گرفت، عزیز دلم! آینه ی فاطمه، زینبِ من، هی میگفت: زینبِ من! نبینم گریه اتو..بگو ببینم چه خوابی دیدی.. صدا زد.. یا رسول الله !خواب دیدم تو یه بیابونی هستم، طوفان شدیدی شد، پناه بردم به یه درختی، تا پناه بردم به اون درخت، درخت از ریشه کنده شد همه جا تاریک شد.. طوفان به راه خودش ادامه داد. دستمو دراز کردم یه شاخه ای رو گرفتم، اون شاخه شکست. پیغمبر آروم آروم گریه کرد. بابا یا رسول الله! شاخه ی دیگری رو هم گرفتم، اون شاخه هم شکست، دو تا شاخه ی دیگه مونده بود، اون دو شاخه رو هم که گرفتم، اون دو شاخه هم شکست. من تو این بیابون تو اون تاریکیا خیلی ترسیدم..
ناله ی پیغمبر بلند شد. صدا زد: عزیزم! خوابت رو تعبیر میکنم. اون درختی که دیدی من بودم بابا! اول شاخه ای که گرفتی مادرت فاطمه بود بابا! دوم شاخه بابات علی بود.همه ی امیدت به حسن و حسین بود عزیزم! همهٔ شاخه ها شکستن تا رسید به شاخه ی آخر..رسول الله فرمود: یه روزی تو یه بیابونی حسینت رو ازت میگیرن..زینبم تو آواره ی بیابان ها میشی عزیز دلم......!
ابی عبدالله هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمیکنه، پیرمردی رو صدا زدن، حضرت فرمود: به من بگید اینجا کجاست؟ صدا زد.. آقا جان اینجا رو نینوا میگن، گفت: آقا جان! قدیمیا میگن اینجا کربلاست. فرمود:...*
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکَش با دل و جان آشناست
*اینجا همون جائیه که جدّم فرمود.همچین که حسین اومد پایین یه وقت خبر دادن گفتن آقا خواهرت زینب کارت داره... همچین که اومد بی بی فرمود: حسین! جونِ زینب بیا برگردیم، حسین جان! از همون لحظه ای که وارد این سرزمین شدی دلم شور میزنه. داداش وارد این سرزمین شدیم ناخودآگاه بچه ها دارن گریه میکنن.. یه دختری دامن عمه رو گرفت گفت: عمه! مگه نگفتی میخوایم مهمونی بریم. عمه پس چرا نیزه هاشون رو به ما نشون میدن.. حسین، حسین....
تا ابی عبدالله دستور داد بار بگشایید، اول کسی که اومد جلو، اباالفضل بود، آقا جان امر، امر شماست.. فرمود: عباس جان! با دیگران خیمه ها رو بر پا کنید. با تمام سختیا و بیچارگیایی که تو این مسیر کشیدن، با احترام از این مَهمِلا پایین اومدن، عمو عباس رقیه رو بغل گرفت. سکینه رو با عزّت و احترام پایین آوردن.. پایین اومدن بی بی زینب مقدّمات داره، آخه عقیله ست... جوونای هاشمی اومدن کوچه باز کردن برا عمه شون، قاسم اومد سرشو پایین انداخت مؤدب، دست عمه رو گرفت، یه دستشو علی اکبر گرفت، یه نگاه کرد به صورت قاسم گفت: پسرم! دلم برا داداشم تنگ شده، کاش بابات بود میدید حسین چقدر غریب شده..
اما این آخرین باری بود که عمه رو اینجور با احترام پایین آوردن، گفت: حسین جان! قلبم داره میلرزه، چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرمو کشتن.. بابامو تو کوفه کشتن..گفتم داداش دارم سایه ی بالا سر دارم. هفتِ صفر پاره های جیگر داداش حسنمو دیدم. حسین جان بیا بریم نمیخوام سر بریدت رو بالای نیزه ها ببینم..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#ورودیه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
۳۷
(ورود امام حسین ع به کربلا)
#شب_دوم_محرم
از راه رسیده حرم آل پیمبر
در کرب و بلا گشته به پا شورش محشر
اهل حرم او،گردیده پیاده
حافظ خیامش،علمدار ستاده
وای از این مصیبت۴
اصحاب حسین و بنی هاشم همه جمعند
برگرد حسین جمله چو پروانه ی شمعند
گردیده پیاده،اما نگرانند
همراه امامت،با اشک روانند
وای از این مصیبت۴
گوید به همه اهل حرم خیمه گه این جاست
آماده شوید اهل حرم قتلگه این جاست
صد پاره بگردد،جان و تن اکبر
خون ریزد ز کینه،از حنجر اصغر
وای از این مصیبت۴
این جاست که بر جان برسد عطر گل یاس
پرپر شود از کین گل گلخانه ام عباس
با حرم نماید،آهنگ جدایی
در علقمه عباس،می شود فدایی
وای از این مصیبت۴
ای خواهر مظلومه ی من قتلگه این جاست
در سوز غمم خواهر من اشک تو دریاست
این جا همه بینند،با قلب شکسته
شمر از سر کینه،بر سینه نشسته
وای از این مصیبت۴
این جاست ببینند همه رأس بریده
رنگ از رخ آن خواهر غمدیده پریده
این جا همه بینند،گل ها شده پرپر
افتاده روی خاک،یک پیکر بی سر
وای از این مصیبت۴
#رضا_یعقوبیان
#زمزمه #زمینه
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
#سبک_من_دربدر_عشق_ابالفضل_حسینم
#ورودیه
.👇
.
#واحد
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
▪️بنداول▪️
آروم نمی گیره دلم از وقتی گفتی کربلا
ترسم از اینه که تو رو از من بگیرن
نیزه ها
دورت بگرده خواهرت خیمه نکن بر پا حسین
طاقت ندارم که برم بی تو از این دشت بلا
طاقت ندارم که ببینم بی قراری ای حسین
جسم علیِ اکبر و خیمه میاری ای حسین
طاقت ندارم که ببینم بین گودال بلا
تو زیر پای شامیا یِ نیزه داری ای حسین
می بینم تنت بی حاله
سر غارتت جنجاله
می بینم شبیه مادر
سر و صورتت پاماله
داداش غریبم حسین
▪️بنددوم▪️
حالم خرابه جز خودت هیچ کس نمی دونه حسین
با اینکه تو پیش منی بازم دلم خونه حسین
انگار همه دنیا داره روی سرم میشه خراب
می دونم از این قافله چیزی نمی مونه
چند روزیه تا چشمم و رو هم که می زارم حسین
می بینم اینو بی تو کوچه کوچه آوارم حسین
می بینم از رو نیزه افتاده سر تو زیر پا
اما نمی تونم تو رو دست بسته بردارم حسین
تو رو مادر قد کمون
تو این دشت و صحرا نمون
می ترسم ببینم حسین
رو لبهای تو خیزرون
داداش غریبم حسین
#محسن_طالبی_پور ✍
#واحدورودبهکربلا
#واحدنوس۱۴۰۳
#واحدمحرمامامحسینعلیهالسلام
.👇
.
#روضه_کاربردی
|⇦•بار بگشایید....
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_دوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
بی بی زینب سنّ و سالی نداره، یه مرتبه از خواب پرید، شروع کرد گریه کردن. مظهرِ عاطفه، مظهرِ مهربانیِ خدا فاطمه ست... دوید زودی بغلش گرفت گفت :دخترم زینبم! چی شده مادر؟ عرضه داشت مادر خواب دیدم، نگرانم دلشوره دارم.. گفت: دخترم زودی بیا ببرمت پیش جدّت رسول خدا. تا آورد خدمت رسول خدا، نوه ی عزیزش زینب رو بغل گرفت، عزیز دلم! آینه ی فاطمه، زینبِ من، هی میگفت: زینبِ من! نبینم گریه اتو..بگو ببینم چه خوابی دیدی.. صدا زد.. یا رسول الله !خواب دیدم تو یه بیابونی هستم، طوفان شدیدی شد، پناه بردم به یه درختی، تا پناه بردم به اون درخت، درخت از ریشه کنده شد همه جا تاریک شد.. طوفان به راه خودش ادامه داد. دستمو دراز کردم یه شاخه ای رو گرفتم، اون شاخه شکست. پیغمبر آروم آروم گریه کرد. بابا یا رسول الله! شاخه ی دیگری رو هم گرفتم، اون شاخه هم شکست، دو تا شاخه ی دیگه مونده بود، اون دو شاخه رو هم که گرفتم، اون دو شاخه هم شکست. من تو این بیابون تو اون تاریکیا خیلی ترسیدم..
ناله ی پیغمبر بلند شد. صدا زد: عزیزم! خوابت رو تعبیر میکنم. اون درختی که دیدی من بودم بابا! اول شاخه ای که گرفتی مادرت فاطمه بود بابا! دوم شاخه بابات علی بود.همه ی امیدت به حسن و حسین بود عزیزم! همهٔ شاخه ها شکستن تا رسید به شاخه ی آخر..رسول الله فرمود: یه روزی تو یه بیابونی حسینت رو ازت میگیرن..زینبم تو آواره ی بیابان ها میشی عزیز دلم......!
ابی عبدالله هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمیکنه، پیرمردی رو صدا زدن، حضرت فرمود: به من بگید اینجا کجاست؟ صدا زد.. آقا جان اینجا رو نینوا میگن، گفت: آقا جان! قدیمیا میگن اینجا کربلاست. فرمود:...*
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکَش با دل و جان آشناست
*اینجا همون جائیه که جدّم فرمود.همچین که حسین اومد پایین یه وقت خبر دادن گفتن آقا خواهرت زینب کارت داره... همچین که اومد بی بی فرمود: حسین! جونِ زینب بیا برگردیم، حسین جان! از همون لحظه ای که وارد این سرزمین شدی دلم شور میزنه. داداش وارد این سرزمین شدیم ناخودآگاه بچه ها دارن گریه میکنن.. یه دختری دامن عمه رو گرفت گفت: عمه! مگه نگفتی میخوایم مهمونی بریم. عمه پس چرا نیزه هاشون رو به ما نشون میدن.. حسین، حسین....
تا ابی عبدالله دستور داد بار بگشایید، اول کسی که اومد جلو، اباالفضل بود، آقا جان امر، امر شماست.. فرمود: عباس جان! با دیگران خیمه ها رو بر پا کنید. با تمام سختیا و بیچارگیایی که تو این مسیر کشیدن، با احترام از این مَهمِلا پایین اومدن، عمو عباس رقیه رو بغل گرفت. سکینه رو با عزّت و احترام پایین آوردن.. پایین اومدن بی بی زینب مقدّمات داره، آخه عقیله ست... جوونای هاشمی اومدن کوچه باز کردن برا عمه شون، قاسم اومد سرشو پایین انداخت مؤدب، دست عمه رو گرفت، یه دستشو علی اکبر گرفت، یه نگاه کرد به صورت قاسم گفت: پسرم! دلم برا داداشم تنگ شده، کاش بابات بود میدید حسین چقدر غریب شده..
اما این آخرین باری بود که عمه رو اینجور با احترام پایین آوردن، گفت: حسین جان! قلبم داره میلرزه، چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرمو کشتن.. بابامو تو کوفه کشتن..گفتم داداش دارم سایه ی بالا سر دارم. هفتِ صفر پاره های جیگر داداش حسنمو دیدم. حسین جان بیا بریم نمیخوام سر بریدت رو بالای نیزه ها ببینم..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#ورودیه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#ورودیه
#زمینه #شور
#شب_دوم_محرم
#حسینم_بیابرگردیم_ای_برادر
🌷🌷
✅بنداول
حسینم بیابرگردیم ای برادر
حسینم بیابرگردیم جون خواهر
حسینم. بیا برگردیم شهرمادر
🌷
حسین می ترسم از اون نیزه دارا
حسین می ترسم از این بی حیاها
حسین می ترسم از گرگای صحرا
🌷
خیمه به پانکن تواینجا (بیابریم)3
اشکام میشه اینجا یه دریا (بیا بریم)3
اعوذ بالله من الکرببلا کرببلا کرببلا
__________
✅بنددوم
نمیخوام. گلمُ رو پر پر ببینم
نمیخوام. که تورو بی سر ببینم
سرت رو. به زیر خنجر ببینم
🌷
بریم برادرم. بی یار نمونی
بریم تانریزه. یه قطره خونی
بریم تاکه نشه. قدم کمونی
🌷
اینجا فکر قحطیِ آبم ( حسین من )۳
فکر شیر خوارهٔ ربابم ( حسین من )۳
اعوذبالله من الکرببلا کرببلا کرببلا
_________________
✅بندسوم
حسینم. اینا تنها پیِ شکارن
میدونم. اگه تنها گیرت بیارن
با نیزه. تورو ازپا درت میارن
🌷
بریم پاشـو بریم که دل غمینم
بریم تانســوزه قلب حزینم
بریم که خسته از این سرزمینم
🌷
ترسم از اینه بین گرگا (ای حسین)۳
توبمونی بیکس وتنها (ای حسین)۳
اعوذبالله من الکرببلا کرببلا کرببلا
#حسین_جبرییل_نژاد
#مجیدمرادزاده
.👇
4_5996559370748431422.mp3
3.61M
#ورودیه
#زمینه
#رضا_نصابی ✍
#حاج_نریمان_پناهی 🎤
تو دله من درد و غصه گرفته پا
دلشوره افتاده به جونه من اینجا
حس می کنم این و که اخر راهه
فاصله می افته حسین میونه ما
هوای اینجا چقد دلگیره
چقد اینجا نیزه و شمشیره
اون طرف صف کماندارا و
اون طرف بارون سنگ و تیره
وای من وای من ای حسین
چند روز بعد داداش باتن غرق خون
می افتی بی حال و خسته روی خاکا
عبا و عمامت انگشت و انگشتر
می ره به غارت این پیروهنت حتی
نیزه رو روی پرت می زارن
چکمه رو رو پیکرت می زارن
چند روز بعد می دونم که داداش
خنجرو رو حنجرت می زارن
وای من وای من ای حسین
چند روز بعد داداش خواهر تو می شه
میونه این لشگر بی یاورو تنها
چند روز بعد داداش شروع می شه غارت
دستامو می بندن وقتی که نیست سقا
می ری و خیمه به هم می ریزه
می ری و حسین دلم می ریزه
می ری و بعد تو می دونم که
لشگری روی سرم می ریزه
#شب_دوم_محرم
.
#نوحه
#ورودیه به کربلا
#شب_دوم_محرم
با رمز یا زهرا_نوای عاشقها
یا اخا پیاده کن کاروانم را
آب آورم عباس_برادرم عباس
خوش به حال اصغرم که تویی سقا
اینجا منای ماست_میعاد اولیاست
در دشت کربلا_شور و نوا به پاست
دختر شیر خدا ای تو مرا دار و ندار
پا به زانوی اباالفضل علمدار گذار
ز خیمه اتزینب_رسد بهگوش امشب
خیر مقدم ز لب مادرم زهرا
همراه کاروان_ای ماه کاروان
کن خیمه ها علم_دلخواه کاروان
سایبانی به روی چهره ی اصغر بزنید
روی گهواره ی او خیمه محقر بزنید
میان گهواره_گشوده مه پاره
دیده بر دو نهر آب غنچه ی زیبا
سیمای ذوالجناح_ایمای ذوالحناح
ماند از طی طریق_پاهای ذوالجناح
گلعذارانهمگیمحو نگاهششده اند
نالهدارانهمهدلبستهبهراهششده اند
به وادی مجنون_شکفته در هامون
لاله ها دمیده از مقدم لیلا
یاران من همه_گلهای فاطمه
امشب گذر کنید_از نهر علقمه
یاد شبهایعطشخیز و جگر سوز «فرات»
ناله ی فاطمه و اشک قتیل العبرات
کرب و بلا دارم_شور و نوا دارم
رمز و راز نینوا پیش روی ما
#حاج_مهدی_بهشتی ✍
.👇👇
.
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
کاروان با وقار وارد شد
یار پیش نگار وارد شد
آینه با تمام آینه ها
بین گرد و غبار وارد شد
جان عالم به کربلا آمد
آب بر جویبار وارد شد
در یمینش زهیر زانو زد
و حبیب از یسار وارد شد
آمده بر سر قرار اما
خواهرش بی قرار وارد شد
خواهر تک سوار در محمل
بین هجده سوار وارد شد
دختری نیز با دوتا خلخال
با دوتا گوشوار وارد شد
روبرو نیز سی هزار نفر
لشکر نیزه دار وارد شد
چند روزی گذشت و در گودال
لاله در لاله زار وارد شد
شمر در قتلگاه وارد شد
بعد از آن یک سپاه وارد شد
گوییا وقت ذبح اعظم شد
بدن شاه نامنظم شد
نبرید و کمی اذیت کرد
تا که نای حسین هم کم شد
سر انگشترش که دعوا شد
همهی قتلگاه در هم شد
همه را شمر زد کنار اما
چکمهاش توی پاش محکم شد
خم شد زلف را به چنگ گرفت
روی تل قد خواهری خم شد
شمر از قتلگاه خارج شد
دامنش قرص ماه خارج شد
موقع رقص نیزه داران بود
دانه دانه سپاه خارج شد
وقت آتش شد از نهاد حرم
دم واویلتاه خارج شد
از دل خیمه با دوتا خلخال
دختری بیگناه خارج شد
این گذشت و رباب وارد شد
توی بزم شراب وارد شد
وحید عظیم پور
.
#حضرت_زینب
#زمینه
#شور
غمای عالم میشینه رو دل زینب
وای از دل زینب۲
وارد کربلا شده محمل زینب
وای از دل زینب۲
دلشوره ها داره با اینکه غمگینه
آروم میشه، وقتی عباسو میبینه
وای از دل زینب
میکنه خار از توی صحرا مخفیانه
زینب نگرانه۲
نگاش به گوشوارهی گوش دخترانه
زینب نگرانه۲
فردا رباب اینجا
بی تاب نشه ای کاش
بچهش توی گرما
بیخاب نشه ای کاش
وای از دل زینب
چجور ببینه که گلاش همه خزونه
زینب نمیتونه۲
برادرو ببینه بین خاک و خونه
زینب نمیتونه۲
جسم حسینش رو
میبینه تو گودال
خنجر نمیبره
زینب میره از حال
وای از دل زینب
#عبدالزهرا ✍
#ورودیه
👇
.
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#نوحه۷
ای مرا دلبر و دلدار اباعبدالله
اباعبدالله
مسلمت گشته گرفتار اباعبدالله
اباعبدالله
با لب پاره میکنم زمزمه
میا به کوفه پسر فاطمه
یاحسین یاحسین یاحسین
گرچه شد بسته دو دستم اباعبدالله
اباعبدالله
فکر ناموس تو هستم اباعبدالله
اباعبدالله
بازوی زینب و طناب وای وای
سفر سوی شام خراب وای وای
یا حسین یا حسین یا حسین
کوفیان منتظرند جان تو بر لب آید
اباعبدالله
سنگ در دست گرفتند که زینب آید
اباعبدالله
منکه دگر آب گذشت از سرم
به فکر خواهر توام دلبرم
یاحسین یاحسین یاحسین
پیش چشمان رقیه تو ای سرور من
اباعبدالله
مکشی دست نوازش به سر دختر من
اباعبدالله
آنانکه بر نی میزنند سرت را
مردانه میزنند دخترت را
یا حسین یا حسین یا حسین
#عبدالحسین ✍
...............
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
خیمه برپا مکن ای یار بیا برگردیم
بیا برگردیم
تا نگشتیم گرفتار بیا برگردیم
بیا برگردیم
جان علی اکبرت ای دلبرم
مرا ببر به روضه مادرم
یا حسین یا حسین یا حسین
بند۲
کربلا وعده گه ماست خودم میدانم
هم زیارتگه زهراست خودم میدانم
داغ تو سخت است برای خواهر
چسان ببینمت به زیر خنجر
بند۳
میهمان دیده کسی جا به بیابان دارد
بیا برگردیم
چقدر أین دشت حسین خار مغیلان دارد
بیا برگردیم
ترسم از آن است جفا ببینم
سر تورا به نیزه ها ببینم
#عبدالحسین
........
#ورودیه
ای مرا دلبر و دلدار بیا برگردیم
خیمه برپا مکن اینبار بیا برگردیم
دم به دم دشمن تازه نفسی می آید
تا که فرصت بُود ای یار بیا برگردیم
باغبانا به تو و تک تک گُلهات قسم
کار گلزار شود زار بیا برگردیم
از نگاهه همه زنهای حرم غم بارد
تا نگشتیم عزادار بیا برگردیم
تو نداری سر بازار جفا یوسف من
غیر شمشیر خریدار بیا برگردیم
دشمن از دیدن عباس دلش میلرزد
تا روی پاست علمدار بیا برگردیم
#حیدر_توکل✍
........
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر_نوحه
#نوحه۷
بند۱
به درت غرق گناه آمدم و نامه سیاه
اباعبدالله
نا امیدی و سرکوی تو سبحان الله
اباعبدالله
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
یاحسین یاحسین یاحسین
بند۲
رد نکردی تو مرا با همه رسوایی
عجب آقایی
الحق ای شاه که تو نور دل زهرایی
عجب آقایی
با نگهت ببین چها شد حسین
مس وجود من طلا شد حسین
بند۳
شرم دارم ز تو و مادر غم پرور تو
حسین جان العفو
منکه سوزانده ام اینجا دل خواهر تو
حسین جان العفو
بگو به زینب که حلالم کند
راحت از این درد وملالم کند
#عبدالحسین ✍
..........
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حبیب_نوحه
#حضرت_جون_نوحه
#اصحاب_نوحه
#نوحه۷
من کیَم پیر غلام تو اباعبدالله
اباعبدالله
عاشقم عاشق نام تو اباعبدالله
اباعبدالله
تو شاه و من غلام حلقه گوشم
بر. دوجهان تورا نمیفروشم
یاحسین یاحسین یاحسین
بند۲
من اگر پیر وکمانم اباعبدالله
اباعبدالله
عشق تو کرده جوانم اباعبدالله
اباعبدالله
آمده امبه کربلایت حسین
که جان خود کنم فدایت خسین
#حضرت_جون_نوحه
من که عمری به تو اظهار ارادت کردم
کجا برگردم
به غلامی سر کوی تو عادت کردم
کجا برگردم
اگر بُوَد سیاه این جمالم
تو مصطفایی و منم بلالم
یاحسین یاحسین یاحسین
#عبدالحسین
...........
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
بند۱
قاسمت در خطر افتاد عمو ادرکنی
عمو ادرکنی
یک تن و این همه جلاد عمو ادرکنی
عمو ادرکنی
ببین چگونه دست وپا میزنم
یتیممو تورا صدا میزنم
ای عمو ای عمو یاحسین
بند۲
تازه دامادمو در حجله خون افتادم
عمو ادرکنی
سنگ آورده عدو بهر مبارکبادم
عمو ادرکنی
مثل زره گشتم تنم وای وای
پیرهنم شد کفنم وای وای
بند۳
پنجه خصم بر این زلف پریشان سخت است
عموجان سخت است
پیکر بی رمق و سم ستوران سخت است
عموجان سخت است
جسم مرا به خاک و خون کشیدند
گل تورا با سر نیزه چیدند
بند۴
حاضرم من که سرم بر سر نیزه برود
نوعروسم ولی دیگر به اسیری نرود
به آل فاطمه شود جسارت
دختر تو اگر رود اسارت
......
#شب_هفتم_محرم
بند۱
عوض حلق تو ای نور دو چشم تر من
علی اصغر من
کاش می شد هدف تیر جفا حنجر من
علی اصغر من
حلق تو را طاقت این تیر نیست
تیر سه شعبه کم زشمشیر نیست
علی جان علی جان علی جان
*
بند۲
دیدی آخر چه بلایی سرت آمد به سرم
چه آمد به سرم
رو به نامرد زدم تا که نمیرد پسرم
چه آمد به سرم
رو زدم و آب به من ندادند
داغ تو را به قلب من نهادند
بند۳
در حرم منتظرت با دل صد پاره رباب
بیچاره رباب
کرده آماده علی بهر تو گهواره رباب
بیچاره رباب
رباب بیچاره خبر ندار
خبر ندارد که پسر ندارد
*
بند۴
می روم دفن کنم پشت حرم پیکر تو
فدای سر تو
تا نبیند گلوی پاره تو مادر تو
فدای سر تو
جای تو بر نی گل بی خار نیست
رباب را طاقت دیدار نیست
بند۵
زبان حال بی بی رباب
به سر تربت تو مادر تو پیر شده
زمینگیر شده
به کجایی پسرم سینه پر از شیر شده
کاش که می مرد دگر مادرت
آب نمیخورد دگر مادرت
#پنج_تن
#روضه ورود به کربلا
اول ماه سپردم گره ها را به حسین
نفس سینه زن کرب و بلا را به حسین
دستم از گریۀ ماه رمضان کوتاه است
برسانید من بی سر و پا را به حسین
*مثل فردا میاد ، کاش مارو هم قربونی میکردن*
جورعشاق کشیدن هنر معشوق است
درد دادند به ماها، دوا را به حسین
پنج تن موقع حاجات دوعالم فوراً
میکشانند سرانجام دعا را به حسین
*سلمان میگه اومدم گوشه کوچه،ديدم حسين نشسته، طفله، گریه میکنه، فرمود: جدم فرموده: "هرکس برای حسینم گریه کند این مزایا رو داره" من دارم برای بلایای خودم گریه میکنم*
آدم از خیر بهشتی که در آن بود گذشت
خوش به حالش که قسم داد خدا را به حسین
*دویست سال گریه کرد، جبرئیل اومد، آدم! بعد از گریه دویست سال، حالا بگو: "یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین" دلش لرزید ،اشکش جاری شد ،گفت: اين چهارتا اسم یه طرف، آخرين اسم كيه؟گفت: این پسرپیغمبرآخرالزمانِ، میان دونهر آب ،سرش را تشنه ازقفا میبرند، گریه ای كه کردی، برابری کرد با دویست سال، چون برای حسینِ*
من گدای کهفش شده ام میدانم
میرساند سگ این خانه گدا را به حسین
حقم است ازهمه جا رانده شوم غیرحرم
قسم من فقط این است شما را به حسین
سفره را فاطمه انداخته مطمئناً
می سپارد محرم دل ما را به حسین
مادر آب بخوان نوحه کمی پیش فرات
که شهادت بدهد آب گوارا به حسین
*فردا صبح میرسند کربلا، یکی صدازد :چقدر درخت، ابی عبدالله فرمود دقت کن، دیدند اینها درخت نیست، نیزه هاست كه بالا رفته.
نامه رسيده به حُر كه حسین را بدترین جا بیار ،آقا فرمودند: بذار برم کشور دیگر، گفت: دستور دارم .
اما وقتي پشيمون شد،وقتی پوتین به گردن انداخت، زینب قاصد فرستاد برو به حر بگو: بی بی به تو خوش آمد میگه ."حتما به ما هم امشب خوش امد میگه" وارد کربلا شدند، فرمود: اینجا کجاست؟ یکی گفت: غاضریه. چند تا نام بردند ابی عبدالله فرمود نام دیگری نداره؟ پیری آمد گفت: نام دیگری هست عرض کرد قدیمیا میگفتن کرب وبلا آقا فرمود: "اعوذ بک من الکرب والبلا" فرمود عباس جان خیمه ها را بزن وقتی مخدرات خواستند پیاده شوند دور ناقه را همه بنی هاشم گرفتند، قاسم عنان گرفت، علی اکبر زانو زد، اباالفضل مثل کوه، ابی عبدالله دست دراز کرد، بی بی زینب سلام الله عليها با احترام پیاده شد، بنی اسد میگه هیچ کدام از بانوان را ندیدیم ،خیمه را زدند، یک وقت هم صدا زدند: بیا زینب افتاده، ابی عبدالله دید خواهر داره زار میزنه سرش را بغل گرفت، تورا چه می شود؟ صدا زد اینجا کجاست؟ ازلحظه ای که وارد شدم دیدم ریگهای بیابان دارند به تو سلام میدهند، بوی خون رو حس می کنم.*
گرچه این خاک پناه همه پیغمبرهاست
روضه هایش سبب خم شدن مادرهاست
خواهرش زد به سرش گفت کجا آمده ایم
خار این سوست گودال در آن سوترهاست
ظهر امروز اذان گفتن علی را دیدم
ظهر یک روزسرت رو ی تن اکبرهاست
ساربان دید عقیق یمنت را امروز
بعد از این غصه من بردن انگشترهاست
خوش به حال من و کلثوم که با عباسیم
عصر یک روز سنان همسفر خواهرهاست
باز امروز من و بافتن گیسوهاست
حیف که قسمتشان آتش و خاکسترهاست
چقدر دختر نوپاست خدا رحم کند
بعد از این چنگ حرامی به سر دخترهاست
بنشین تا که از امروز گلویت بوسم
وای از روز دهم نوبت این حنجرهاست
چه بلایی به سر حنجر تان می آید
تقصیر من و کندی این خنجرهاست
دل من غرق امید است اگر باشی تو
معجرم نیز سفید است اگرباشی تو
#ورودیه
.