آلوده دامانی به این درگاه آمد
با این دل آواره آقا راه آمد
غرق گنه بودم ولی کوتاه آمد
یعنی به استقبال نوکر شاه آمد
ای حضرت سلطان دمت گرم و دلت شاد
شد خانه ام آباد پس صحن تو آباد
بیچاره ی بیچاره ی بیچاره هستم
من حرمت نان و نمکها را شکستم
با دست خالی آمدم پر شد دو دستم
فورا" صدایم کردی و پیشت نشستم
من آب باید میشدم یکباره از شرم
نگذاشتی معطل شوم، آقا دمت گرم
دست مرا پُر کن ولیکن با درم نه
بگذار پا هرجا که شد ، روی پَرم نه
من میروم هرجا بگویی، از حرم نه
رد میکنی هرچه، بگو این نوکرم نه
تنها شدم بی کس شدم پایی ندارم
من را اگر ردم کنی جایی ندارم
آقا گناهانم شده بد دست و پا گیر
بگذار این پرونده روی مرا زیر
من را بکِش اصلا" خودت دیگر به زنجیر
توقول دادی مرگ من، آقا نیا دیر
هرجا کمک میخواستم ،گفتم فقط تو
یاد کس دیگر نمی افتم ...فقط تو
سرمایه ی من رفته ، این خروار این مُشت
برگ براتم رابزن شخصا" خود انگشت
خنجر زدم هربار آقا جان من از پشت
مهمان نوازی کردنت آخر مرا کُشت
حتی اگر ساکت شدم دادی جوابی
با معرفت! شرمنده ام کردی حسابی
من می روم آقا ولی بی کوله بارم
یعنی هنوزم پیش تو گیر است کارم
دل می کنم با روضه هایش از دیارم
اصلا" نبینم کربلا را بیقرارم
وقتی که اسم کربلا آمد دلم ریخت
یک کاروان راهی شد و قلب حرم ریخت
داده به جانان خودش، ارباب جان را
دارد علمدارش هوای کاروان را
حالا که دارد خیمه های او امان را
ای کاش می بستند چشم ساربان را
باید کجا و کی سراغش را بگیری ؟
انگشتر دستی که کرده دستگیری
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
#رضا_دین_پرور ✍
.